🔞 استخر 🍑

729 94 26
                                    

ببینید کی اینجاست 😅😓
بابت دیر اپ کردنم معذرت میخوام 😔
من الان پرستار بچم دارم از بچه ی خواهرم مراقبت میکنم تا خواهرم و مامانم به کاراشون برسن
به نظرتون با این شلوغکا میشه نوشت اخه؟!
الان زور زورکی خوابوندمش!

 از طرفی هم طنز خیلییی سخته البته شاید برای همه اینطوری نباشه اما برای منی که درام و اشک اور و کلیشه ای مینویسم سخته کل داستان قشنگه ولی من نمیتونم جوری بنویسم که طنز باشه 😢 مطمعنم حتی لبخند هم روی صورت ماهتون ایجاد نمیشه برای اینکه بتونم یکم فقط...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

از طرفی هم طنز خیلییی سخته البته شاید برای همه اینطوری نباشه اما برای منی که درام و اشک اور و کلیشه ای مینویسم سخته
کل داستان قشنگه ولی من نمیتونم جوری بنویسم که طنز باشه 😢 مطمعنم حتی لبخند هم روی صورت ماهتون ایجاد نمیشه برای اینکه بتونم یکم فقط یکم طنز بنویسم زمان زیادی گذاشتم ولی خب نمیدونم چی بگم اگه بد بود به بزرگیتون ببخشید
╭═════════💜═╮
  🇮 🇱‌🇴‌🇻‌🇪 🇾‌🇴‌🇺
╰═💜═════════╯

 از طرفی هم طنز خیلییی سخته البته شاید برای همه اینطوری نباشه اما برای منی که درام و اشک اور و کلیشه ای مینویسم سخته کل داستان قشنگه ولی من نمیتونم جوری بنویسم که طنز باشه 😢 مطمعنم حتی لبخند هم روی صورت ماهتون ایجاد نمیشه برای اینکه بتونم یکم فقط...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

برای بار هزارم چشماش رو بست و کسی که استخر رو درآورد رو به فحش کشید
نفس عمیقی کشید و نگاهی حرصی  به امگا که با اون مایو امولش رو نمایان میکرد و با دخترای لوس و نُنر و پسرای پسر ندیده بدن ندیده حرف میزد انداخت
اصلا چرا قبول کرده بود بیاد ؟! چرا گذشته بود بیان این درسته !
_من احمق بی مغز بی عقلِ ...
"مبارکه
_وات توکی؟! و چی مبارکه ؟!
"من مغزی هستم که نداری و خب مبارکه چون تو تازه داری میفهمی که  مغز نداری و نیمچه عقل که هیچ اصلا عقل هم نداری !
_😐
_تا الان کجا بودی پس آقای مغز
"افتخار نمیدادم وقتمو برا توعه بی مغز تلف کنم
_😐
"الانم به جای اینکه برا من قیافه اسکلا رو بگیری برو امگای نیمچه عقلت رو ازشون بکش بیرون زیادی خودش رو کرده تو
_نمیاد گیر کرده ماشالا فکش که یکسره میگه نمیدونم مغز اونا از فولاده که دارن تحملش میکنن یا اونا هم مغز ندارن
"حداقل بیشتر از تو مغز دارن که نشستن با بهانه ی حرف به بدن بی نقصش نگا میکنن تو بی مغز بی عقل هم بشین عین این اسکلا نگاه کن که چجوری دارن ناموست رو میدزدن
_انتظار داری چیکار کنم دستشو بگیرم بیارم بغل خودم بشونمش قیافه بگیره ؟! بعد به جای اینکه شب من به فاکش بدم اون به فاکم بده ؟!
" دلیل nام که ثابت میکنه بی مغز ، بی عقل هستی لعنتی تو اصلا هیچی تو اون کلت نیست الکی چربی گذاشتی تو سرت ؟!
اوکی بشین و با چشم که هیچ با دوربین نگا کن شبم سکس گروهیشون رو میبینی .
مگه تو آلفا نیستی ؟!
_هستم
"اوکی پس نیستی
_😐
"اگه بودی که الان به جا اینکه بشینی به حرفای من گوش بدی میرفتی جلو همه یه راند میرفتین نشون میدادی مال کیه هر چند خریدنش
_جلو همه ؟! اونموقع اول باید قبرم رو اماده کنم
"تو که بالاخره یه روزی میمیری حداقل  ارزو به دل نمیمردی !
_منطقی بود
"من همیشه منطقیم
_راه دیگه چی سراغ داری
"الان سه ساعته دارم برات اموزش دیک سوخاری رومیگم ؟!
_داریم واقعا ؟!
"😮😱😄😀😃
"تا چند لحظه ی دیگه برات اماده میکنم میخوری
__بیخیال یعنی واقعا داریم
" 🌝😱😀😀😀
"تو از منم بی مغز تری 😑
_😐
_اوکی الان چیکار کنم؟!
'' بشین کون امگا رو دید بزنه بلکه از گاو بودن در اومدی یه تکونی به بدن لشت دادی
_هییی توهین نداریم!
_بدن من مثل بلوره!
😏😎😌
''برا همین امگا به جای دید زدن بدن بلورینت نشسته داره سیکس پک های دوستش رو لمس میکنه و عین ندیده ها عر میزنه از حق نگذریم خیلی خوب عر میزنه
_وات ده.. چیییییییییییییییییییی؟!
نگاهش رو به امگایی داد که با چشمان ستاره ای به بدن دوستش نگا میکرد و از جاش پاشد تا به سمتشون بره که با دیدن اب میوه ها و سوجو و... لبخند خبیثی زد
#تهیونگ_شیطان_میشود
سمتشون رفت و سینی رو برداشت و کیک خامه ای هم برداشت و به سمتشون رفت
امگا چشماش رو چرخوند و به الفا نگاهی کرد
الفا لبخندی زد و قدم دیگه ای برداشت که با قدم بعدی........
تمام خامه و اب میوه ها روی بچه ها ریخته شد
و تهیونگ چشمکی به مغزش که در حال گرفتن حمام افتاب بود زد و به سمت امگاش رفت و تند دستاش رو روی صورتش قاب کرد و حالت نگرانی به خودش گرفت _خوبی عشقم ببخشید نفسم عزیزززززززز دلم عمدی نبود بیا تمیزت کنم خب بیا بریم عزیز دلم ببخشید دوستان
به سمت حموم بردش و با امگا وارد حموم شدن نگاهی به امگا که از شدت شوک خشک شده بود انداخت بیچاره از شانس بدش کیک کلا رو سرش فرود اومده بود دستش رو سمت باکسر امگا برد و تویه حرکت پایین کشیدش که با دیدن کون تپلی و سفید امگا لبش رو گاز گرفت و با بهانه ی تمیز کردنش دستش رو روش کشید و لبش از شدت گازش زخم شد چنگی به نرمالو های امگاش زد که امگا سیلی تو گوشش خوابوند
+تو .. تو... تویه احمق بی مغز بی عقل بی مصرفه لعنتی کل کیک رو کردی تو کلم اونم جلو دوستام کیم تهیونگ میکشمت!!!!
خواست با پاش لگدی به الفا بزنه که خب جیغ فرا قرمز جونگ کوک و الفایی که با دوش حمام استخر به قتل رسید برای مراسم خاکسپاری روز جمعه لباس های سیاهتان رو اماده کنید
__________________________________________
چشماش رو با سردرد بدی که داشت باز کرد و گیج ومنگ نگاهی به  اطرافش کرد که خودش رو لخت بسته به تخت دید نگاهش رو به امگاش که با پوزخندی روبروش نشسته بود داد
_چرا عین گوسفندی که قراره ببُرنش بستیم ؟!
اونم لخت؟!
امگا با پوزخند خبیثی با ناز و عشوه  بهش نزدیک شد
+شاید چون قراره قربانی بشی آقای الفا و خبیثی خندید
یکی یکی لباسش رو در آورد که نفس الفا با دیدن لباس توی تن امگا وایساد
لباس کوک

 تویه احمق بی مغز بی عقل بی مصرفه لعنتی کل کیک رو کردی تو کلم اونم جلو دوستام کیم تهیونگ میکشمت!!!! خواست با پاش لگدی به الفا بزنه که خب جیغ فرا قرمز جونگ کوک و الفایی که با دوش حمام استخر به قتل رسید برای مراسم خاکسپاری روز جمعه لباس های سیاهتان ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_فاک.....
+الفا دوست داری یکم بازی کنیم؟! هوممم
و بعد بسته ی صورتی رنگی رو بیرون اورد که روش طرح خرگوشی بود
درش رو باز کرد و لبخند خبیثی زد
ویبراتوری در آورد و نگاهی بهش انداخت و بعد خنده ای کرد
+دوسش داری الفا شخصا خودم برات انتخاب کردم
_نه.. ببین بیا با حرف قشنگ مشکلمون رو حل کنیم خب عزیزم
+نوچ
ویبراتور رو روی درجه ی آخر گذاشت و دور دیک الفا گذاشت و بعد ربان صورتی رنگی بیرون آورد و دور دیک کینگ سایز الفا بست و بعد لبخند خرگوشی به صورت الفا زد
+نگران نباش الان کیم کوچولو بیدار میشه بچم خواب سبکی داره
الفا اب دهنش رو قورت داد و به امگایی که از توی جعبه ویبراتور دیگه ای در میاورد نگاه کرد
+میدونی دوست دارم هر چه زودتر بیدار بشه!
پس اونم روی درجه ی اخر گذاشت و دور دیک الفا و روی ویبراتور قبلی انداخت و نگاهی به دیک الفا کرد که بیدار شده
+بچم بیدار شد قربونش برم الهیییییی
تهیونگ سعی کرد دستاش رو باز کنه و به داد دیکش برسه که مثل یه کوه در حال انفجار بود و داغ کرده بود +نو... نو! میدونی بیبی اصلا دوس نداره ددی جونش بازی رو سخت کنه!
الفا ناله ای کرد و پیچ و تابی خورد
که با دیدن امگا  که در حال در آوردن شلوارکش بود و دیلدویی اه مردونه ی دیگه ای کشید
امگا روی شکم الفا پشت بهش نشست و کمی خم شد و ویوی زیبایی از بوتش گذاشت انگشت وسطش رو داخل دهنش برد و شروع به خیس کردنش کرد
الفا اه دیگه ای کشید و به امگا که انگشتش رو تو سوراخ صورتیش و نبض دارش کرده بود و اه و ناله میکرد نگاه کرد و دوباره فشاری به دستاش وارد کرد تا شاید بتونه طناب هارو بازکنه
امگا انگشتاش رو بیرون اورد و کمی خم شد و با یه دستش لپای تپلی بوتش رو از هم فاصله داد و با دست دیگه دیلدو رو وارد سوراخش کرد
+اه ام... الفا ااااا اهههههههه
دیلدو رو با چند ثانیه مکث داخل خودش به حرکت در آورد و اه و ناله هاش کل اتاق رو گرفت
+الفا ااااااا
_بس کن اههههه
+الفا
قطره های اشکی امگا و ناله هاش و لباش و چشمای اشکیش هر لحظه وضیعت رو خراب میکرد
امگا ویبراتور های روی دیک الفا رو برداشت و به گوشه ای پرت کرد و بعد باز کردن روبان و کنار انداختن دیلدو سمت الفا برگشت
+بهت نیاز دارم اهههه
_________________+_________________+______
خوب بود؟!



You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jul 03, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

🔥 my hot nurse_vkook 🔥Where stories live. Discover now