جیمینی هیونگ💕:سلام
You:سلام بلا
چطور مطوریجیمینی هیونگ💕: جونگکوک؟
من خوبم تو چطوریYou:من هیونگشم بچه
و اون هم خوبه
تو جیمینی درسته؟جیمینی هیونگ💕:ام بله؟
You:من پدرشوهرتم پسرم
5 minutes later...
You: جیمین هیونگ!
تو اول پیام دادی🤩
یونگی هیونگ گوشیم رو گرفته بودجیمینی هیونگ💕:سلام جونگکوکی
اوم اره
بنظر صمیمی میایدYou:اوه البته
یونگی،هیونگ مورد علاقه منه
اون مثل یک گربه ی نرمالو و خوابآلود کیوتهجیمینی هیونگ💕:اوه
پس هیونگ مورد علاقهاتهYou:اره اون خیلی خوبه
5 minutes later
You:هیونگ؟
رفتی؟جیمینی هیونگ💕:نه هاها
پس اون هیونگ مورد علاقتهYou:اره؟
جیمینی هیونگ💕:این خوبه
A few moments later...
جیمینی هیونگ💕:پس اون هیونگ مورد علاقته
You:جیمینی هیونگ؟
جیمینی هیونگ💕:آم
بله؟You:تو الان به یونگی هیونگ حسودی کردی ؟
جیمینی هیونگ💕:اوه چی ؟
نه هاهاها
کی اینو گفته
معلومه که نهYou:👀
بهرحال یادته که گفتم قراره بیام سئول؟جیمینی هیونگ💕:اره..
You:میخوام ببینمت:((
جیمینی هیونگ💕:من..
فکر نمیکنم این ایده خوبی باشه
من واقعا توی دنیای واقعی اونقدرا خوب نیستمYou: :(((
هیونگ اگه مشکل اینه
من قول میدم همه ی تورو دوست دارم
فرقی نمیکنه مجازی یا حضوری
اما اگه تو نمیخوای منو ببینی...
خب مشکلی نداره من درکت میکنمجیمینی هیونگ💕:نه نه نه خدای من جونگکوکی
واقعا اینطور نیست
من از وقتی که یادمه با آدم ها نمیتونستم ارتباط برقرار کنم
فقط استرس دارم که ببینمت و نا امیدت کنم...You:خب:(
باشه مشکلی نیست...جیمینی هیونگ💕:یاااا
ازم ناراحت نبااش
خیله خبب بیا ببینمت لعنت بهش!
DU LIEST GERADE
Batwoman|Kookmin Chatstory
FanfictionYou:تو کت وومن منی؟ مجید:آره جونگکوک من کت وومن توام. Couple:kookmin