به محض چرخیدنش قامت ایرین جلوی چشم هاش قرار گرفت.
نفس عمیقی کشید ، دلش میخواست مثل همیشه به محض انجام این کار توی اتاقش بوی لوهان و عطرش توی بینیش بپیچه اما حتی اتاقشم بوی عجیبی میداد.
بوی شیرین و گرم عطر ایرین که سر سهونو درد میاورد.ایرین چند قدم بهش نزدیک شد و سهون فقط تونست خیلی خنثی به خودش و لباسی که پوشیده بود نگاه کنه.
لباس شب سیاه و بلند و البته تنگی پوشیده بود که روی بدن خوش تراشش خیلی خوب نشسته بود و البته ست کت و شلوار سهون هم بود!!!
سهون میدونست ایرین امشب کاری میکنه تا همه بفهمن اونا توی رابطه هستن ولی خب وقتی ایرین موازی با بدنش قرار گرفت و سهون گرمای بدنش و روی بدن خودش احساس کرد.
-خوبم ؟!
ایرین با لحن مهربونی درحالی که دستش روی سینه ی سهون قرار داشت و روی اون قسمت از کت اتو کشیده اش بالا و پایین میشد گفت و سهون فقط به سر شونه های اون دختر نگاه کرد که از شدت سفید بودن برق میزد.
نتونست جلوی خودش و بگیره و حرفی زد که ایرین و به اشتباه انداخت..
_ مجبور بودی لباسی به این بازی بپوشی ؟!
- اوه یعنی دلت نمیخواد من لباس باز بپوشم ؟!
ایرین بیشتر بهش چسبید و با چشمایی که براق بودن گفت و سهون تونست برای حرفی که قبلا به زبون اورد نیشخند بزنه.
اون دختر مطمئنا کمبود محبت داشت!!!
البته نمیشد همش اون و توی ذهنش به عنوان هرزه بشناسه و خودش هم میدونست همه ی ادما از وقتی توی شکم مادرشون بودن ذات بدی نداشتن !فقط..فقط یه زمانایی یه چیزی رو نفهمیدن یا گم شدن و کسی نبود تا راه درست و نشونشون بده و این باعث تغییر کردن حال و هواشون شده بود..
ولی خب نمیشد چندان هم روی این دلیل حساب باز کرد!!
هر انسانی قبل از همه خودش و داشت و در نهایت همه ی کاراش اون بود که خودشو هدایت میکرد._ نه ، برام مهم نیست چه کوفتی پوشیدی ، فقط نمیخوام با این وضع کنارم راه بری و بقیه با خودشون بگن همراه اوه سهون توی همچین روزی هم دست از هرزه بازیش برنداشته!!
چشمای اون دختر به جای چند مین قبل که از شوق برق میزد حالا توی تنفر غوطه ور شده بود و وقتی سهون هلش داد عقب نا خوداگاه حتی چند قدم عقب تر رفت...
سرش پایین افتاد اما موقع رد شدن سهون مچش و گرفت.
به محض ایستادن سهون و چرخیدن سرش سرش و بلند کرد و با چشمای اشکیش به اون مرد نگاه کرد و تلخند زد .
نمی دونست چرا اما نگاه سراسر تنفر اون دختر بهش حس بدی میداد.
دستش به همون اسونی که اسیر دستای ایرین شده بود در اورده شد و بهش فضا برای راه رفتن داد...
YOU ARE READING
Stay With Me
Romance🍭فیکشن : با من بمون 🍭 کاپل : هونهان 🍭 ژانر : ددی کینک ، اسمات ، رمنس ، فلاف +18 🔆 خلاصه : سهون یه ددی مهربون اما سرده که بعد از یه سری مسائل تلخ و شیرین تصمیم میگیره لوهان و به سر پرستی قبول کنه و بعد از زندگی کردن باهاش متوجه ی این میشه اون پسر...