𝐘

207 32 3
                                    

تو قرار نیست بفهمی.....
ولی من هنوزم یادمه اون زمانی رو که تو دنیای بچگیامون دنبال هم می‌دویدیم و صدای خنده هامون به دنیای سیاه و سفید رنگ میداد.
----------------------ᥫ᭡----------------------



به تیکه کاغذی که روی میزش بود نگاهی انداخت و آهی از سر ناچاری و بدبختی بخاطر دوستی با اون دوتا انسان شیطان نما کشید
آره درسته
دقیقا منظورش کیم فاکینگ تهیونگ و اون عضله خرگوش نما بود.
جریان از این قرار بود که ......

Flashback:

از جلسه امتحان پایانی واحدی که برای ترم جدید کالج برداشته بود بیرون اومدن.

تهیونگ با اعتماد بنفس تمام جوری که انگاری از بردش مطمئن بود ابروهاشو بالا انداخت و رو به جیمین گفت :
بیاین شرط بندی کنیم هرکی بین ما سه نفر پایین ترین نمره رو برای این واحد بیاره باید به یکی از چیزایی که دونفر دیگه میگن عمل کنه وگرنه 1000دلار باید به دونفرمون بده که میشه برای هر نفر 500دلار

کوک به محض تموم شدن حرف ته با صدای بلند رضایت خودشو اعلام کرد و هر دو نفر با نگاه منتظر سمت پسر موبلوند برگشتن 
جیمین میدونست که خوب نداده
و میدونست‌ اون دوتا دیوث قراره مثل همیشه نمره های بالایی بیارن
ولی اینم میدونست که نمیتونه باهاشون مخالفت کنه
چشماشو چرخوند و با کلافگی تمام گفت

+اوکی منم هستم حالا اونجوری مثل خری که منتظره تیتاپشه نگا نکنین

و نگاه و نیشخندی که اون دو نفر از سر رضایت و موفقیت به هم زدن رو ندید



═════════ ❃ ═════════

سلام توت فرنگیای من چطورین؟
اینم از پارت اول فیک یهوییم😂
فعلا برای چند تا پارت اول روند داستان احتمالا خسته کننده و مبهم باشه
یکمی که بگذره همه چی واضح میشه

I Purple You All💜

UnknownWhere stories live. Discover now