فراموشی؟

139 24 24
                                    

رزی:

با صدای زنگ الارمم از خواب بیدار شدم.ساعت 8 بود و تا یک ساعت دیگه باید میرفتیم برای موزیک شو.جیسو اونی داشت صدامون میزد که بریم صبحانه بخوریم.از اتاق بیرون رفتم و صورتم و شستم و رفتم اشپزخونه.جنی داشت از نون تست و مربایی که جیسو اونی اماده کرده بود میخورد و لیسا هم هنوز نیومده بود.بعد از گفتن صبح بخیر به  دو تاشون نشستم برای خوردن صبحانه.

پنج دقیقه بعد لیسا اومد.بعد ازموضوع کراش احساس میکردم لیسا یکمی ناراحت و بیحاله ولی سعی میکرد زیاد این رو نشون نده.

بعد از خوذدن صبحانه هر چهارتامون اماده شده بودیم و منتظر منیجرمون بودیم که بیاد دنبالمون.5 مین بعد منیجرمون اومد و به سمت محل مورد نظر رفتیم.حدود نیم ساعتی تو راه بودیم که این نیم ساعت برامون زیاد طولانی نبود چون تو ماشین میگفتیم و میخندیدیم و این خیلی خوب بود.وقتی از ماشین پیاده شدیم فکری به سرم زد و میدونستم اونا باهام همکاری میکنن

رزی:خب هر کی دیر تر برسه باید شام رو خودش درست کنه به اضافه ظرف ها رو خودش تنهایی بشوره 

بعد از حرفی که زد خودش سریع همراه با خنده ی بلندی دوید.جنی که نمیخواست اون کسی باشه که همه ی این کار ها رو انجام بده سریع پشت سر رزی دوید.جیسو و لیسا که تازه فهمیدن موضوع چیه اونا هم سریع دویدن

نگاهی به پشت سرم انداختم و دیدم جنی زیاد ازم فاصله نداره.خنده ی بلندی کردم و دوباره نگاهی به پشت انداختم میتونستم جیسو اونی و لیسا رو هم ببینم که همون لحظه برخوردم به کسی .لعنتی اخه چرا اینحوری باید میشد.همینجور داشتم غر میزدم که صدای جنی اونی رو شنیدم 

اعصابم خورد بود و با حرف جنی اونی هم بیشتر اعصابم خط خطی شد.سرم و خیلی بد به سمت جنی اونی اوردم 

رزی:یااا تقصیر من چیه اونی حتی گاو هم میدونه نباید سر راه مردم وایسه

جنی:رزی شی بهتر قبل از اینکه این حرف ها رو بزنی بفهمی که به می برخوردی و اینکه تو نباید با سونبت اینجوری حرف بزنی

با حرفی که جنی اونی زد  سر جام خشکم زد‌‌‌‌.خیلی آروم چرخیدم به پشت.نهههه این که جیمین سونبه نیمه.
رزی:جیمین سونبه نیم
خیلی آروم صداش زدم ولی اون اصلا حواسش نبود و داشت به جنی اونی نگاه می‌کرد.
جنی اونی بهم نزدیکتر شد و تعظیم کوتاهی کرد
جنی:جیمین سونبه نیم معذرت میخوام.رزی یکم سر به هواس برای همین اصلا شما رو ندید.رزی بهتره سریع تر معذرت خواهی کنی
رزی:سونبه نیم معذرت میخوام
جیسو اونی و لیسا هم داشتن ما رو نگاه میکردن.بعد از معذرت خواهی جنی اونی دستم رو گرفت و به جیسو اونی و لیسا هم گفت با ما بیان.سریع از کنار جیمین سونبه نیم رد شدیم همون موقع دیدم که جونگ کوک سونبه نیم هم اونجا وایساده.
ایشششش از این بد تر نمیشد الان هیچ آبرویی برام نمونده

جنی اونی هنوز دست من و گرفته بود.انگار عصبی بود از دستم.خب حق هم داشت
رسیدیم به اتاق انتظار جنی اونی دستم و ول کرد.روی مبل نشستم و سرم و بین دستام گرفتم.

جنی:رزی لطفا از این بعد مراقب باش🙂
سری تکون دادم و رفتم برای آماده شدن

تهیونگ:
کاملا آماده بودم نه فقط من هممون آماده بودم و دو تا استیج دیگه مونده بود که نوبت ما بشه.
روی مبل نشسته بودم و دور گوشیم بودم
جیمین جونگ کوک بلک پینک رو دیده بودن و اتفاقی که افتاده بود رو برامون تعریف کردن.
یعنی امروز از نزدیک میبینمش؟؟
ایششش ول کنا.دوسش که ندارم.کراشمم که نیست پس چرا اینقدر دوس دارم ببینمش؟؟؟

تلویزیون داشت اجرای گروه ها رو نشون میداد.
مجری اسم اجرا کننده های بعد رو اورد که توجهم به تلویزیون جلب شد.
آره خودشون بودن بلک پینک.نوبت اجرای اون ها شده بود ‌

هر هفتامون داشتیم با دقت نگاه اجرای اون ها میکردیم.
بینظیر بودن.هممون از اجراشون خوشمون اومده بود.
کل اجراشون من فقط حواسم به جنی بود.ولی این وسط یه چی عجیب بود اونم جین هیونگ بود.احساس کردم کل اجرا فقط به به نفر نگاه میکرد.

راوی:
نوبت اجرای بی تی اس هم رسید.برنامه داشت تموم میشد و همه ی گروه ها باید میرفتن رو سن.بلک پینک و بی تی اس فاصلشون از هم کمی دور بود.
رزی که خجالت میکشید سرش و بالا بگیره و اون سه تا هم عادی بودن حتی جنی.
بعد از اعلام اینکه چه کسی برنده شد همه از روی شن پایین رفتن
تمام این مدت تهیونگ حواسش به جنی بود.

جنی:
هممون خسته بودیم.لباسامون رو عوض کردیم.وسایلام و جمع کردم و به دخترا گفتم من زود تر از اونا میرم سوار ماشین میشم.
هنوز از ساختمون خارج نشده بودم که با صدایی سر جام ایستادم
به نظرم بد نیست یادی از دوستای قدیمی بکنی کیم جنی

پارت بعد پارت بعد پارت بعدددددد خب نمیگم چی داره ولی یه چی داره (یه هینت بدم یه چی از تهنیه)در مورد جینسو یه موضوعی هست که شک دارم بزارم داخل نوشته یا نه حالا بعد بهتون میگم ولی چیز جالبیه 😀😅🤣
خب تا پارت بعد خدانگهدار
هاااا ووت و نظر یادتون نره
بوس بوس😘😘

You and MeWhere stories live. Discover now