Let's get started🍑

271 47 2
                                    

:)

+هوسوک دارم جدی باهات حرف میزنم ! تو باید مرخصی بگیری الان کریسمسه اون رئیس لعنتیت ...

هوسوک همون طور که مشغول ورقه ای برش دادن اوکادو ها بود میون حرف جیمین پرید

_ جیم شغل من مثل تو نیست خب ؟ هر چند اگر تو هم در گالریتو باز کنی میتونی کلی سفارش اسکیت بگیری . تازه رئیسم چیزی نگفته من خودم دلم میخواد اینجا باشم

جیمین مشغول کندن لباش شد .

+ که این طور دلت میخواد اونجا صبح تا شب کار کنی و یه پرستار پیر از مایکل مراقبت کنه و حتی یک ثانیه هم با من وقت نگذرونی ... اوکی ... ولی باید نصف دوم تعطیلات رو مرخصی بگیری . تو نمیتونی تا اخر کریسمس منو با اون گربه لش تنها بزاری 

_ اروم باش بیبی . از امروز به بعد کارمو شیفتی کردم . ساعت 3 ظهر خونه ام . و درمورد یونگی ، چرا فقط باهاش کنار نمیایی ؟
( ظرف میوه و شیک اماده شده رو روی کانتر گذاشت تا گارسون برش داره )

+ کنار بیام ؟ بزار یه مروری کنیم هوسوک
( چهارزانو رو کانپه نشست ، تنگی که بغلش بود رو توی گودی بین پاهاش گذاشت و به پشت لش کرد)
تو صافت ترین ، صادق ترین ، ساده ترین ، مهربون ترین ، بی دردسر ترین و خوش قلب ترین پسری هستی که دیدم به علاوه این که لبخندات یه طرف دنیارو گرفته
( با نوک انگشتاش روی سطح اب چند ضربه زد که اطلس کلشو از اب بیرون اورد . پستونکش رو میمکید و لپشو تو دست جیمین گذاشت و بهش خیره شد )
ولی مین یونگی ... اون یه خودخواهِ مغرور و لش و خنثی و خسته و دارکه که انگار همیشه دنباله دردسره و یه کاسه ای زیر نیم کاسشه تازه اخر هر هفته پلیس باید دم خونش باشه معلوم نیست قاتلی چیزی باشه ... من نمیفهمم چرا اجازه میدی بهت نزدیک بشه . ما رسما یه تریسام داریم ولی تو نقطه اتصال مایی . من اینو نمیخوام !!

هوسوک با دستمال حوله ای آبی سفید رنگی داخل گلس های پنج ضلعی رو تمیز میکرد و با لبخند به حرفای جیم گوش میداد

_ جالبه . ولی نظرت چیه نیمه پر لیوانو ببینی ؟ جذاب و محافظ کاره . نه؟

+ نمیخوام . نه . نیست . حالا شاید یکم باشه . ولی قیافه جذاب اخلاق گندشو درست نمیکنه تازه تو دهات ما به محافظ کارا میگن یوبس .

_ ایکاش بتونی بشناسیش جیم

+ بعدا راجبش حرف بزنم خب؟ الان من دلم برای هوسوکم تنگ شده .

_ دل من بیشتر بیبی . جیم میشه اگر کاری نداری با اطلس بری خونه من تا بیام ؟ یه سری هم به مایکل بزنی ؟ درباره یونگی بعدا حرف میزنیم
( صدف هارو روی اتیش انداخت )

+ شرط داره

_ ...

+ شب باهم باشیم و خبری از اون گربه مزاحم نباشه !
( اطلس از دستش بالا اومد و نصف بدنشو تو دست جیم جا داد )
برای منو بچمم صدف بیار

_ کیوتو از صدای سرخ شدنشون میفهمی؟... باشه تا ببینم چی میشه

+ ماچ از پشت گوشی

𝙖 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙Where stories live. Discover now