𝙖 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙

Merry Christmas🍑

سوکجین شقیقه هاش رو میفشرد و داد زد

_ کییییییم فاااکینگ نامجووووووووننننننن

هوسوک بعد از شنیدن صدای جین ، نامجون رو دید که بالای چهارپایه دستپاچه شده بود و داشت میوفتاد . به طرفش دویید ولی قبل از گرفتنش هردو باهم روی درخت کریسمس فرد اومدن .

جیمین و جولیانا و ماریانا ( یکی از همسایه ها که دوتا خواهر دوقلو هستن ) با شنیدن صدای داد و فریاد به سرعت از آشپزخونه خارج شدن و به طرف پذیرایی دوییدن .

جیمین _ خدااای من ! من اون درخت رو .... با عشق و علاقه ... وای الان بیهوش میشم

ماریانا و جولیانا که به شدت علاقه زیادی به کیوتی جیمین داشتن با دیدن حالش بغل و نوازشش کردن و با کلماتی مثل هیچی نشده باز درستش میکنیم داشتن ارومش میکردن .

جین بالای سر نامجون ایستاد از گوشش گرفت ، پیچوند و بلندش کرد .

_ مگه من بهت نگفتم کاری نکن ها؟؟ فاکینگ نامجون من مگه نگفتم فقط بشین کتابتو بخووون ؟؟؟

نامجون لحظه با سرعت گونه جین رو بوسید . از شوک شدگی جین استفاده کرد ، کتابشو برداشت و به همراه هوسوک به حیاط پر از برف کنار یونگی فرار کردن .
جیمین شنید که دوتا فرشته مراقبش ( جولیانا و ماریانا ) هییین شگفت زده ای میکشن . چشماشو باز کرد و با دیدن گونه های سرخ و فریز شدگی جین با چشمای ریز شده بهش خیره شد

_ اوه لا لا ...

جولیانا _ او لا لا

ماریانا_ اوو لالا

جین با یه لبخند ریز ناباورانه دستشو رو گونش گذاشت و بعد از درک موقعیت با جدیت گفت

_ این درختو درست کنید من میرم بقیه رو صدا کنم شام از بیرون سفارش میدیم . زنگ میزنم جونگکوک بخره

ماریانا بعد از خارج شدن جین از خونه کف دستاشو بهم کوبید و نگاهه شیطانی به جولیانا انداخت

_ هی هی اگر فکر کردی من نمیفهمم تو نگاهت چیه کور خوندی .. اگر فکر کردی من با اون گربه وحشی دوباره این درختو درست میکنم بازم کور خوندی

جولیانا بیرون دویید و داد زد

_ میییین یونگگگی بیا کمممک

و بعدش صدای جیمین رو میشنید

_ فاک بهت دختر !

یونگی مشغول صحبت با هوسوک و نامجون تازه رسیده بود پس با دست اشاره کرد که الان میاد . پارویی که باهاش برف هارو کنار میزد رو داد دست نامجون

_ اگر جونتو دوست داری بلایی سر خودت نیار فقط راه ورودی رو پارو بزن

هوسوک بعد از گذاشتن هویج رو ادم برفی که حکم دماغ رو داشت ، دستکش هاش رو تکوند و به طرف یونگی رفت