Be ashamed🍑

244 48 0
                                    

:)


بیست دقیقه بعد "

تقریبا غذای هردو تموم شد و شکم تهیونگ از شدت پُر بودن جلو اومده بود . نمیتونست درست نفس بکشه و این حال برای آدام هم صدق میکرد . با خوردن دوتا شیشه شیر شکمش گردِ گرد شده بود .

تهیونگ باید قبول میکرد که نمیتونه در برابر مظلومیت اون توله ببر وقتی گشنشه و شیر میخواد و شیشه شیرش رو با صدای عَ مانند مظلومی نشون میده مقاومت کنه .
درست مثل خودش :)

_ یااا اقای جئون ..( نفس عمیق ).. میشه اینارو جمع کنید ؟ من حس ( نفس عمیق ) .. میکنم نمیتونم نفس .. بکشم !!

جونگکوک با دیدن این وضعیتش لباش رو روی هم فشار میداد تا نخنده . لبای تهیونگ به خاطر تند بودن سس غذا ورم کرده و قرمز بود . تو دید کوک ، تهیونگ الان یه شیرینی خامه ایه تر و تازس که باید یه لقمه چپش کرد !

آدرین رو بغلش گذاشت و بلند شد تا وسایل روی میز رو جمع کنه . در همین حین تهیونگ ناخداگاه لباشو گاز میگرفت و افکار کثیفی درباره کمر ورزیده و رون های عضله ای جونگکوک تو سرش میچرخید

آدرین سرسختانه مشغول آنالیز کردن انگشتاش بود که چشمش به لپای آدام افتاد . ( آخ آخ .. سوژه شناسایی شد )
با یه جهش پنج سانتی متری به سمت لپ آدام هجوم برد و سعی میکرد با لثه هاش لپشو گاز بگیره و کلی تف مالید به لپش . ( عااااام ... سوژه خورده شد )
آدام با صدای ایح مانندی اعتراض میکرد و درست و پا میزد . در تلاش بود آدرینو از خودش دور کنه اما بیشتر و بیشتر تفی میشد .

تهیونگِ شیفته و عاشق نگاه کردن به جونگکوک ، اصلا متوجه اتفاقاتی که داره تو بغلش میوفته نبود . کوک بعد از دور انداختن ظرف غذا ها و شستن دستاش برگشت طرف تهیونگ و اول نگاه خیرشو دید بعد تولشو موقع مک زدن لپ آدام .

آدرین رو به زور بغل کرد تا از لپ آدام دل بکنه و دستمالی به تهیونگ داد تا تف تفی های لپ بچشو پاک کنه

_ نمیخوای بگی چیشده؟

تهیونگ به خودش اومد و بعد از تمیز کردن لپای آدام محکم گرفتش و ایستاد .

+ راجب غذا بود

کوک آدام رو هم از بغل تهیونگ گرفت و اروم تو طول خونه شروع به راه رفتن کرد .

_ از غذا ها خوشت نیومد ؟ یا چون خیلی دیر کردم؟

تهیونگ مظلومانه سرشو به دو طرف تکون داد و به زمین خیره شد .

+ هیچ کدوم . راستش یکم قبل از این که بیایی اینجا ، یه پستچی اومد و برام غذا اورد . حتی پولشم حساب نکرده بودن . من فکر کردم اون از طرف توعه پولشو حساب کردم و خوردمشون ناراحتم شدم .

جونگکوک آدام و آدرینو گهواره وار دو طرف بغلش گرفته بود . آدام به پای تپل آدرین میزد . آدرین به پای تپل تر آدام میزد . آدام به پای آدرین میزد و جیغ کوچیکی میکشید . آدرین به به پای آدام میزد یه جیغ کوچیک میکشید .

𝙖 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙Where stories live. Discover now