۰) آنابل ۲۰۰۰۰۳۲۰

327 43 111
                                    

Song name: Je veux by Zaz

صدای گیتار و شیپورِ آهنگ پاپ فرانسوی‌ از ضبط صوت خارج می‌شد و مثل نسیمی بهاری و دل‌انگیز در نقطه نقطه اتاق در بسته می‌چرخید. پنجره چفت شده، پرده‌های کشیده و خلوت بودن اتاق باعث می‌شدن صدای آهنگ معروف فرانسوی بیشتر و بیشتر روی دیوار‌های پوشیده شده از فرمول‌های فیزیک و جدول‌های شیمی منعکس بشه. مثل عروسکی رقاص که با هربار کوک به سمت اشتباهی می‌رفت و پس از برخورد با مانع به نرمی برمی‌گشت تا رقص رو از سر بگیره.

Donnez-moi une suite au Ritz, je n'en veux pas
یک سوئیت در ریتز به من بدهید، من آن را نمی خواهم.

کتاب‌های کمک درسیِ قطور که به نظر می‌رسید بارها و بارها خونده شده بودن با بی‌نظمی روی هم چیده شده و کنار در قرار داشتن. انگار دیگه نیازی به هیچکدومشون نبود و به زودی این اتاق رو ترک می‌گفتن. با این حال قفسه‌های کتاب پر بود از کتاب‌هایی از ژانر‌های مختلف. بعضی کارآگاهی، بعضی فانتزی و بعضی اسطوره‌ای. همگی با برگ‌هایی زرد و ورم کرده این حقیقت که بیش از پنج شش بار خونده شده بودن رو فریاد میزدن.

Des bijoux de chez Chanel, je n'en veux pas
جواهرات شنل را به من بدهید، من آن را نمی‌خواهم

دیواری که قفسه کتاب مثل بُت اعظم و عالی مقامی بهش تکیه داده بود پوشیده بود از تعداد بی‌شماری از تقدیر نامه. برگه‌های مستعطیلی و سفید رنگی که با حروف طلایی روی تک تکشون جملات مشابهی درج شده بود. چندین مدال به ظاهر طلا با دورگیر و ربان‌های آبی تیره از چند میخ روی دیوار آویزون بود و اسم روی تک تکشون مشابه با اسم صاحب تقدیر نامه‌ها بود. 'نفر اول المپیاد ریاضی'، 'نفر اول مسابقات علمی بین استانی'، 'برنده جایزه بهترین طرح در مسابقات ایده نو'، 'نخبه ستاره شناسی نوجوان' و... .

Donnez-moi une limousine, j'en ferais quoi?
یک لیموزین به من بدهید، با آن چه کنم؟

صدای آهنگ به ناگهان بالا رفت و دوبرابر شد. همراهش هیبتی سیاه‌پوش درحالی که روی پنجه‌های جوراب پوشش با خوشحالی می‌چرخید در مرکز اتاق قرار گرفت و مشغول هم‌خوانی با آهنگ شد.

Offrez-moi du personnel, j'en ferais quoi?
چند خدمتکار را من پیشنهاد دهید، با آنها چه کار کنم؟

مثل فردی سرمست که آگاهی‌ای از اطرافش نداره مشغول رقصیدن و چرخیدن درون اتاق شد. گویی پارتنرش آهنگ بود. با نوای شاد موسیقی دور خودش می‌چرخید و با شادی‌ای زاید‌الوصف لیریک رو با صدای بلندی می‌خوند. دامن سیاه رنگش با هر چرخش 'ویش' صدا می‌داد و به پرواز در می‌اومد. موهای یک دست نارنجی رنگ و صافش با کوچکترین حرکات به چپ و راست تاب می‌خورد و مثل رنگی که ناگهان روی سطلی پر از آب ساکن و آروم ریخته شده به حرکت در می‌اومد و صحنه‌ای چشم نواز خلق می‌کرد.

Haris Academy |Hyunjin/Taeyong| (xreader)Where stories live. Discover now