14th chapter彡

3.3K 742 377
                                    

سید سبد ستاره
ووت رو بده یباره ᐠ( ᐛ )ᐟ💫

❃.✮:▹ ◃:✮.❃

با شنیدن صدای کشیده شدن صندلی روی زمین، تهیونگ به خودش اومد و از افکار تیره توی ذهنش رها شد...
نگاهی به میز مقابلش کرد که حالا چهار نفر دورش نشسته بودند...

پس دیگه میتونست ازشون سفارش بگیره
از اونجایی که گارسون کافه امروز رو مرخصی گرفته بود، این تهیونگ بود که مجبور بود هم سفارشا رو بگیره و هم اونا رو آماده کنه؛

البته که برای انجام این کار به صاحب کافه یعنی لی فلیکس کلی غر زده بود و ازش درخواست دو روز حقوق کرده بود
بهرحال مشکل خودشون بود
میتونست از تهیونگ کمک نگیره!

مداد رو از بین فنر های دفترچه بیرون کشید و در حینی که به سمت میز قدم برمیداشت دفترچه رو باز کرد و برگه سفیدی رو آورد..

لبخند آرومی روی صورتش نشوند و خطاب به افرادی که روی صندلی ها نشسته بودند گفت

+سلام، به کافه dream خوش اومدید!
میتونم بپرسم چه سفارشی دارید؟

جیمین نگاهی به منو و بعد هوسوک کرد و با گرفتن تایید ازش با لبخندی رو به پسر کرد و گفت

-سلام، روز بخیر
دو تا آیس لاته برای ما لطفا

تهیونگ نگاه سنگینی به اون دو پسر کرد و با کش دادن بیشتر لبهاش حرفش رو تایید کرد

+و شما چی؟

دکتر جئون نگاهی به منو انداخت و کمی مردد به حرف اومد

-یه اسپرس..

+اجازه بده من برات انتخاب کنم کوکو!

دختری که کنار اون پسرا نشسته بود وسط حرف جونگ کوک پرید و با لبخندی که چشماش رو هلالی کرده بود بهش نگاه کرد
جونگ کوک نگاهی به دختر کرد و با لبخندی که روی لباش اومده بود زمزمه کرد

-باشه کیوتی، هرچی تو بگی!

دختر به سمت تهیونگ که حالا چشماش چند درجه گشاد تر شده بودند برگشت و گفت

+دو تا میلک شیک شکلاتی لطفا!

با نشنیدن جوابی، اون چهار نفر سرشون رو بالا آوردند و به اون پسر که شبیه کسایی بود که گربه اشون جلوی چشمشون تصادف کرده، نگاهی انداختند
اولین نفر جیمین بود که به حرف اومد

+آقای کیم! حالتون خوبه؟!

هوسوک با تعجب به سمت جیمین برگشت و گفت

ᴍʏ ᴄʀᴜꜱʜ ɪꜱ ᴀ ʀᴇᴀʟ ꜱᴛᴜᴘɪᴅ! Where stories live. Discover now