'•𝖦𝖺𝗇𝗀𝗋𝖾𝗅 𝖡𝗈𝗒𝗌•'

𝖯𝖺𝗋𝗍 3 '𝖳𝗎𝗅𝗀𝗂'

سلام با یه تاخیر چند ساله😂😂😂
ووتمو رنگی میکنی؟
بوس

_________________________________
برای بک بین خودشون جا باز کردن
و دوباره روی نیمکت ها ولو شدن ، کریس و سهونم رو زمین دراز کشیدن ..
تا همین الانشم اونا تا حدودی متوجه نگاهای چان به بک شده بودن

_خب چوکو از خودت بگو

کریس درحالی ک داشت از روی کِرم ، بند کتونی سوهو رو باز میکرد گفت،

بکهیون از روی عادت آستین لباسشو پایین تر کشید :

_ خب چیز خاصی نیست
من بکهیونم ، بیون بکهیون
اصالتم کره ایه ولی چند وقتیه توی فرانسه زندگی میکنیم و به اینجا نقل مکان کردیم ، همین امروز
منتون
چون پدرم شنیده بود اینجا از شهری که زندگی میکردیم ، آسیایی خیلی بیشتر داره
وکاروبارشو سپرده دست مشاورش تا خودش بازنشسته شه
پدرم تاجر ابریشمه
و اینکه چوکو؟
*این قسمت و کامل از خودم در اوردم جدی نگیرید *

لوهان خمیازه ای کشیده و موهای طلایی رنگشو ک بک ، شرط میبست بوی لیمو میدن رو بهم ریخت و پاشو روی کای انداخت :

_ سگشو میگه
اون پشم سفیدی که هم احمقه هم هار
خوشبختم بکهیون ، من لوهانم
شیو لوهان
و پدرت درست شنیده
من چینیم و حدود دو ساله ک به فرانسه اومدم
پدرم مشاور شهردار منتون بود بعد ما به این شهر نقل مکان کردیم

سهون لباشو جمع کرد و در حالی ک پای کای و از خودش دور میکرد گفت :
_ منم سهونم ، کره ایم و پسر خاله ی لوهانم
تنهایی مهاجرت کردم و کای همخونمه
خوشبختم بکهیون و به جمع ما خوش اومدی
راستی جز همخونه دوست پسرمم هست

کای بلند شد و کنار سهون و نشست :

_ کیم کایم بکهیون ، گوچی بویم صدام میکنن
دوست پسر سهون و کره ایم

لقب جالبی شنیده بود :
_گوچی بوی؟

بکهیون با کنجکاوی پرسید و کریس جواب داد :

_ بخاطر تتوی زیر سینش که طرح گوچیه بهش میگیم گوچی بوی

کای آروم دکمه بعدیشم باز کرد و تتوشو نشون داد
طرح برند گوچی دقیقا وسط ، زیر سینش و بالای سیکس پکاش بود ،

بکهیون سوتی زد و سهون خندید و انگشت اشارشو به تتو کشید :

_ پنجاه درصد سکسامون بخاطر همین لعنتیه
نمیدونی وقتی پوست عسلیش عرق میکنه چ برقی میزنه...

لبشو گاز گرفت ک کای تشری بهش زد :

_ وقت هورنی شدن نیست گرگ کوچولو
تازه وارد و میترسونی

سوهو چشم غره ای بهشون رفت که کریس زبون باز کرد :

_ بهشون توجه نکن ، همیشه همینن
منم کریس ووعم
چینی
پدرم نمایشکاه ماشین داره
توی پاریس
سوهوام ک اول از همه باهاش اشنا شدی کره ایه
خانوادش بعد فهمیدن گرایشش ازش جدا شدن