پارت 5

282 26 2
                                    

تهیونگ:فاک بهشون تو قرار اول تا اخرش رفتن
بیبی چرا بعد دو هفته قرار گذاشتن هنوز نمیذاری قورتت بدم
کوک: چون تو خیلی خطرناکی برا همین
از لباش گاز ریزی گرفتم که ناله دردناکی کرد
تهیونک: هنوز از عمق خطرناک بودنم چیزی ندیدی بیبی
بدون اینکه بهش فرصت جواب دادن بدم
لباشو بین لبام کشیدم و میک زدم
دکمه های پیراهنشو باز کردم
پوست سفید رنگش وسوسوم میکرد که مارکش کنم
دستمو رو سیکس پکاش کشیدم
و به سینه های عضلانیش رسوندم
نیپیلاشو به بازی گرفتم که
کوک: ااااه.....ته
تهیونگ: هوووم بیبی
کوک: اذیت ......نکن
نفس نفس میزد
گردنشو بوسیدم
لبامو سمت نیپیل راستش بردم و
زبونمو روش کشیدم که دستاشو تو موهام برد و کشید
دور نیپیلشو با زبونم خیس کردم
گاز کوچیکی از نیپیلش گرفتم
کوک: اااخ.....ببر وحشی
از نیپیلش جدا شدم
از رو شلوارش، دیک نیمه بیدارشو فشار دادم
کوک:اااه
زیپ شلوارشو باز کردم
شلوارو باکسترشو همزمان پایین کشیدم و درآوردم
دو تا از انگشتای دست راستمو جلو لباش بردم
تهیونگ: خیسشون کن توله خرگوش
لبای خوشگلشو دور انگشتام حلقه کرد و مشغول ساک زدن انگشتام شد
با دست چپم پاهاشو از هم فاصله دادم
انگشت اشارمو دور سوراخ بوتیش کشیدم
کوک: اووووم.....
لبامو به گردنش رسوندم و پوست سفیدشو ارغوانی میکردم
انگشتامو از بین لباش بیرون کشیدم
دست چپمو رو سینش گذاشتم
و انگشتای خیسمو سمت سوراخ بوتیش بردم
انگشت اشارمو تا نصف تو سوراخش فرو کردم
ناخوناشو تو دستم فرو کرد
کوک: ااااخ
لبامو به لباش رسوندم
زبونمو رو لباش کشیدم
انگشتمو تو سوراخ تنگش حرکت دادم
بعد از چند لحظه انگشت دومو اضافه کردم که لبامو گاز گرفت
شروع به حرکت انگشتام تو سوراخ تنگش کردم
کوک:ااااه
قیچی واد انگشتامو حرکت دادم
سرشو رو شونم گذاشت و ناله هاشو رها کرد
بعد از چند دقیقه انگشتامو بیرون کشیدم
که نفس عمیقی کشید
زیپ شلوارمو باز کردم و پایین کشیدم
دیک سفت شدمو از باکسترم بیرون کشیدم
با حس نگاه خیرش رو دیکم نیشخندی زدم
دستمو زیر رون راستش گذاشتم و
پاشو بالا آوردم
با برخورد عضوامون بهم ناله کوتاهی کردیم
تهیونگ: فاااک
کلاهک دیکمو بین پاهاش بردم و رو سوراخ بوتیش تنظیم کرد
با فشار زیادی که وارد کردم کمی از دیکم وارد شد
کوک:ااااااخ ......درد ...داره
رون پاشو نوازش کردم
لبامو به ترقوه هاش رسوندم و بوسیدم
از تنگی بیش از حد دور دیکم اه ارومی کشیدم
تهیونگ: شت......بدنتو شل کن بیبی
با نوازش دستام رو بدنش کمی آروم شد
بعد از چند لحظه با فشار کل دیکمو واردش کردن
کوک: ااااایییی......اااااه
خط فکشو بوسیدم
دیکم در حال له شدن بود
بعد ار چند دیقه تحمل درد
کوک: حرکت کن
یه کم دیکمو بیرون کشیدم و داخلش ضربه زدم
کوک:ااااه
دستمو دور کمرش حلقه کردم و
سریع تر ضربه زدم
ضربه هامو عمیقتر کردم
بعد ار ده دقیقه ضربه زدن داخلش
کوک:اااه....ته.... دارم....میام
دستمو دور دیکش حلقه کردم
و دیکشو پمپ کردم
کوک:اااه
تهیونگ: فاااک خیلی داغی
ضرباتمو سریع تر کردم
با حس نزدیک بودنم سرعت حرکت دستمو رو دیکش بیشتر کردم
با ناله بلندی که کرد تو سوراخش کام شدم
تو دستم کام شده بود
دیکمو ازش بیرون کشیدم
تهیونگ: خوبی بیبی؟
کوک: کمرمو حس نمیکنم لعنتی
تهیونگ: اوووم خودم برات ماساژ میدم بیبی
با دستمالی که تو جیب شلوارم بود بدنش و دستامو تمیز کردم
کمکش کردم لباساشو بپوشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دید جیمین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از رسوندنم به خونه دوباره سمت محل کارش برگشت
داخل رفتم
نمیتونستم درست راه برم، کمرم تیر میکشید
درو باز کردم و داخل رفتم
چند قدم برداشتم که
" جیمین"
با شنیدن صدای جین شوکه شده سمتش برگشتم
جین: چیشده؟! دعوا کردی؟! چرا اینجوری راه میری
بسرعت سمتم اومد و کمکم کرد رو کاناپه بشینم
کنارم نشست
جیمین: چیزی نیس هیونگ
در جوابم چیزی نگفت که سمتش برگشتم
با دیدن نگاه خیرش رو گردنم
جیمین: چیشده هیونگ؟
جین: ابن کبودیا چیه رو گردنت؟
سرمو پایین انداختم
منتظر داد و بیداد کردنش شدم
...........
ووت:20
کامنت:25

بار من جذاب منWhere stories live. Discover now