5

1K 177 83
                                        

اون های که پارت قبل رو نخوندن زود برید پارت قبل رو بخونید بیاید



بعد از جر و بحث کوتاهشان که ،جونگکوک توانیت با موفقیت حرف خود رو القا کنه حالا داشتند آماده می شدند ،که تهیونگ آماده شده بود و منتظر جونگکوک بود ،امگا بعد از دوش کوتاهی که گرفته بود موهاش رو خشک کرد و لباس هایی که خانم کیم بهس کادو داده بود رو پوشید و کرم مورد علاقه اش رو به گردنش مالید و با زدن رنگی به لب هاش آماده شد و با همسرش به راه افتادند.

بعد از طی کردن مسافت خونه خودشان تا خونه والدین تهیونگ بلاخره جلوی در رسیدند و بعد از در زدن ،ممتظر موندن بعد یک دقیقه در توسط خانم کیم باز شد و با شور و شوق اونها رو بغل کرد و به داخل دعوت کرد

با هم به طرف حال رفتند

# اینم از جونگکوکی ما

با این حرف خانم کیم همه از روی صندلی بلند شدند .

عمو و زن عموی تهیونگ بعد از بغل کردن تهیونگ با جونگکوک هم بغل کوتاهی کردند .

بعد از آشنایی با پسر عمو و دختر عموی تهیونگ روی میز شام نشستند.

عموی تهیونگ که معلوم بود شاد بود با خنده گفت: کی جفت پیدا کردی توله ،کی بزرگ شدی اصلا؟

+ عمو من ۲۷ سالمه ها ،وقتش بود دیگه یکم از میگذشت کسی قبولم نمی کرد پیر پسر میشدم

با این حرف تهیونگ همه خندید که پسر عموی تهیونگ کای گفت: همه امگاها واسه کیم تهیونگ صف درست میکنند ،مرد چه ۲۰ ساله باشی چه ۱۰۰ ساله ولی صاحب کیم تهیونگ کیم جونگکوکه مگه نه جونگکوک؟

با این حرف کای جونگکوک خنده ی کیوتی کرد و با سرش موافقت کرد

داشتند با صحبت های خوب غذا میخوردند که دختر عموی تهیونگ گفت:

× برات متاسفم تهیونگ که مجبور شدی واسه ادامه نسل به روز با یه امگا میت شدی

با این حرف کیم جنی میز رو سکوت بدی برداشت که با صدای تهیونگ بریده شد

+ اگه فکر می‌کنی با زور با جونگکوک میت شدم خیلی در اشتباهی قبل از امگا بودنش ،جونگکوک یک انسان بسیار مهربان و خوش اخلاقه و بعد از اون با اینکه امگاعه یک پزشک بسیار خوبه و با امگا بودنش هم ،میتونه یک خانواده بسیار زیبا رو بسازه

با این حرف تهیونگ ،چشم جنی تیک زد و با لبخند فیکی با تهیونگ موافقت کرد .

بعد از شام یکم متشنجشان حالا هر کدوم طرفی نشسته بودند و داشتند صحبتی میکرد
آقای کیم با برادرش ،خانم‌ کیم هم با زن عمو کیم و تهیونگ هم با دو تا دوستش صحبت میکرد ،جونگکوم هم سعی داشت با همه حرف بزنه ولی باید بگیم که خانم کیم اصلا نمیذاشت جونگکوک تنها بمونه تو هر موضوعی ازش نظر می پرسید یا سعی میکرد اون رو هم داخل موضوع نگه داره .

The Pain Of Green EyesNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ