با دست هاش سرش رو گرفت
سرش درد می کرد و حتی نوازش های میکاسا هم حالش رو بهتر نمی کردن
آرمین به شدت توی فکر فرو رفته بود- بی من برید
+امکان نداره
میکاسا سریع جواب داد، دست ارن رو گرفت و به چشم هاش نگاه کرد
+ شاید باید چند دقیقه ی صبر کنیم؟آرمین شونه ی ارن رو فشار داد
+ الان سه ساعت از تولدش گذشته و هنوز نشونه ای روی شونه اش ظاهر نشده. خیلی بخواد طول بکشه باید توی ده دقیقه ی اول باشهارن سرش رو به مبل تکیه داد
تمام آرزو هاش.. یعنی همه چیز تموم شده بود؟ اون نشانه ی قدرت رو نداشت. نشانه ی قدرت چیزی بود که بهت می گفت چه قدرتی داری و باید به مدرسه ی الفنس بریمدرسه ی الفنس، ده سال آموزش جنگجو شدن و در کنارش درس خوندن.. اونقدر اونجا عالی بود که همیشه منتظر بود تا 17 سالش بشه
ولی الان نشونه ای روی دستش نیومده بود
این به معنی این بود که به مدرسه ی عادی.. و بدترینش اینکه آرمین و میکاسا به مدرسه ی الفنس می رفتن؟آرمین دست هاش رو محکم روی میز زد و باعث شد میکاسا و ارن تکون بخورن
+ فکر کنم فهمیدم چی کار کنیم.○●
شالش رو دور گردنش گذاشت و تا لب هاش بالا برد
ارن با چشم های سبزش به آرمین نگاه کرد- مطمئنی شک نمیکنن یا سعی نمیکنن پاکش کنن؟
آرمین آب دهنش رو قورت داد، دستش رو روی چمدون وسایلش فشار داد و جلو تر حرکت کرد
+ فقط ضایع نباش ارن. من اول میرم بعد تو بیا، معمولا به فردی که وسط جمعیته شک نمی کننمیکاسا و آرمین براش اون طرح رو نقاشی کرده بودن
خیلی دردسر کشیده بودن و اگه طرح ها چک میشد، نقشه هاشون بر آب می رفت. ولی ارن نمی خواست بدون دوست هاش به مدرسه برهارن همیشه کسی بود که ممکن بود دعوا راه بندازه
خودش هم نمی دونست چرا، ولی توی این دعوا ها ارن کسی نبود که ضربه بزنه. ضربه میزد، ولی معمولا طرف مقابل بیشتر بهش ضربه می زد و اون رو شکست می دادبرای همین موضوع تصمیم گرفته بود به الفنس بره
جایی برای تعلیم و آموزش دفاع از خودت مقابل دیگران.. و البته مدرسه ی جادو هم بهش می گفتننمی دونست حرف های بقیه تا چه حد درسته، ولی شنیده بود چوب های پرنده دارن
شکمش درد گرفته بود
از شدت استرس و خوشحالی برای رفتن به اون مدرسه
چقدر وقتی نشانه ای براش ظاهر نشد ناراحت شد، ولی مهم نبود نه؟ نصف اون نشانه به معنی این بود که ' جفت خودت رو پیدا میکنی 'به طور مثال اگه یکی یه بار سفید روی دستش داشت، با کسی جفت میشد که یک بال سفید مثل بال خودش رو روی شونه اش داشت
ولی ارن نه جفت میخواست و نه چیزی توی این مایه ها. اون فقط بودن پیش آرمین و میکاسا و خوش گذرانی هاش رو می خواست
YOU ARE READING
Prove that Titans exist
Romance× اوه اینجا رو ببین قبل از اینکه بتونه لباسش رو بالا بکشه، شونش توی دست های لیوای گرفته شد. تا قبل از این فشاری که بهش وارد شه، هیچوقت فکر نمی کرد لیوای با اون قدش انقدر زور داشته باشه × جناب یئگر هیچ قدرتی نداره! فکر می کنی مدیر چی راجع به این کارت...