- میدونی عشق چیه؟
سوال روز پنجم رو هم من پرسیدم. سوالی که واقعا جوابش رو نمیدونستم. عشق چیزی بود که بین فرمول های ریاضی من جایی براش نبود. اما حالا کنار بومگیو داشتم بهش فکر میکردم؟
«میدونم چیه.»
داشت تو جواب دادن به سوالام پیشرفت میکرد. ادامه داد:
«عشق یعنی یعنی وقتی صبح به امید دیدن یک نفر بیدار میشی. یعنی وقتی حاضر باشی تمام چیز هایی که داری برای یه نفر قربانی کنی. عشق یعنی وقتی خودت ضعیف ترین و بی دفاع ترینی برای مراقبت از یه نفر تلاش میکنی. عشق یعنی دلیلی که بی دلیل کنارش لبخند میزنی. عشق یعنی دلیل بی دلیل دوست داشتن.»
حرفای بومگیو زیادی قشنگ بودن، اما بر این اساس، یعنی من الان عاشق بودم؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
my Little Prince (Completed)
Fanfic«میدونی عشق چیه؟» «آره میدونم...» تعریف بومگیو از عشق زیادی قشنگ بود؛ ولی با این حساب، یعنی من عاشق بومگیو بودم؟ آره اون پرنس فضایی من بود... فرشته ای که کنار دریا پیداش کردم... ~شازده کوچولوی من~ رمنس ، فانتزی ، هپی اند اولین نوشته کوتاه من، به خ...