واده فاک ...

600 21 4
                                    


_ پس انتظار داری لباسام رو زمین باشه ؟
+ چرا لباسای تو باید تو اتاق من باشه ؟
برگشت طلبکارانه نگام کرد
_ اتاق تو ؟ خواب دیدی خیره اینجا اتاق منه
با تعجب نگاهش میکردم
+ اونوقت منو تو قراره اینجا باهم بخوابیم ؟
_ بابام تو خونه خدمتکار استخدام کرده که همچیو بهش بگه پس مجبوریم ناراحتی میتونی رو زمین بخوابی
+ من رو زمین بخوابم ؟ یکم جنتلمن باشی بد نیست
_ شیرو ( نمیخوام )
بعدش رفت
یعنی من الان باید باهاش رو ی تخت بخوابم ؟ نهعههههههههه این چه زندگیه فاکیه عه من دارمممممم
شروع کردم به چیندن لباسام تو کمد وقتی لباسام تموم شد میز توالتشو کلا ریختم دوباره چیدم اینبار وسایل خودمم گذاشتم
هعی زندگی ببین کارم به کجا کشیده همه‌ش زیر سره تو عه عنتره
وقتی کارم تموم شد رفتم حموم

*40 min ago
6:40

بالاخره از حموم اومدم بیرون و روتین پوستیم و اول انجام دادم بعد لباس پوشیدم و با حوله روی موهام رفتم پایین
داشت فیلم نگاه میکرد و اصلا حواسش به من نبود رفتم توی آشپزخونه میخواستم برای خودم نسکافه درست کنم
+ نسکافه میخوری ؟
برگشت سمتم
_ کی اومدی
+ الان میخوری ؟
ی نگاه سر تا پام کرد
_ اوکی
نسکافه رو درست کردم گذاشتم جلوش
+ من فردا احتمالا دیر میام گفتم که بعدا برام دردسر نشه
همینطوری که داشت نسکافه رو میخورد گفت
_ کجا
نشستم روی اون یکی مبل
+ به تو چه
_ گفتم کجا ( با تاکید )
+ آرایشگاه ، فوضولی تون خوابید ؟
چپ چپ نگام کرد
+ چته
_ باید درمورد یسیری قانونا حرف بزنیم
نسکافه رو گذاشت رو میز
+ بفرما
_ 1 توی کارام حق نداری دخالت کنی 2 بدون گفتن به من حق نداری جایی بری 3 در طول این ۳ سال نباید با پسری باشیو بهم خیانت کنی
+ منم چند تا قانون دارم
منتظر نگام کرد
+ 1 تماس فیزیکی ممنوع در هر شرایطی حق نداری بهم دست بزنی 2 توهم توی کارای من دخالت نکن 3 توهم نباید خیانت کنی
_ اوکی
بعدش دستشو آورد تا دست بدیم منم بهش دست دادم

*فردا
/دانشگاه/

¤ یااا اولین نفر باید برا من بفرستیااا عکسشو
+ اوکیییی ، راستی قراره سوهیوک چیشد ؟
¤ نمیدونم از دیروز هرچقدر بهش زنگ زدم جواب نداد
+ وا امروزم ندیدمش
میرا سرشو به حالت نمیدونم تکون داد
آخیش بالاخره تموم شد
+ میگم بزار منم بهش ی زنگ بزنم شاید اتفاقی افتاده
ی بوق
دو بوق
سه بوق
.....؛
¤ چیشد
+ جواب نمیده بعد آرایشگاه میرم خونشون
¤ منم میخوام بیام امروز نمیتونم
+ اوکی من حواسم بهش هست ( لبخند ) ، باییی
¤ بای گرللل

* 3 hours ago
7:00
/در راه خونه سوهیوک/
^ توی چت با میرا

+ وویییییی خیلی خدشگل شدههههههه
¤ عکسسسسس
( عکس موهاش آخر اینپارت هستش )
¤ کثافت خیلی خوشگل شدییییییی
+ مرسیییی موچچچچچچ
¤ تو حق منو تو خوشگلی خوردی ایش بیشعور
+ i'm sorry =^)
¤ زهر ماررر
+ من رسیدم خونه سوهیوک اومدم بهت میزنم زشتک
¤ گوجو ( گمشو )

   ▪            زندگی اجباری           ▪Where stories live. Discover now