+هیچ وقت ترکم نمیکنی تهیونگ نه؟
-حتی اگر بمیرمم تنهات نمیزارم بانی
روح من به تو وصله و همیشه و همه جا کنارتم
حتی اگر ازم متنفر بشی و من رو از خودت دور کنی
من از دور هم حواسم بهت هست عشق زندگی من!
کوک با بغض خودشو انداخت روی تهیونگ
+تهیونگگگگگ
انقدر قشنگ حرف نزن لعنتییی
تهیونگ خندید و دستشو انداخت زیر رون کوک و پاهای اونو دور کمر خودش حلقه کرد و چسبوندش به دیوار
کوک که دیگه عادت کرده بود دستاشو انداخت دور گردن تهیونگ
-تو باعث میشی حرفایی بزنم که تاحالا توی این زندگی خاکستریم حتی ازشون استفاده هم نکرده بودم
+من شدم رنگ زندگیت؟
-اره
تو شدی رنگ زندگیم بانی!
و بعد اون دو تا یاقوت سرخ رو بین دندونای حریصش گرفت و تا وقتی نفس کم بیارن بوسیدش
کوک به شونش زد و ازش خواست از هم جدا شن چون نفس کم اورده بود
+تهیونگ..
با نفس نفس صداش زد و تهیونگ هم با همون حالت جوابشو داد
-جانم؟
+اگر 6 ماه پیش به هر کی میگفتم اون کوه های یخ داخل قلبت رو آب کردم باور نمیکرد
حس گودرت میکنم مرد!
تهیونگ خندید
به اسکول بودن بانیش خندید که وسط این صحنه رمانتیک همچین حرفی زده بود
اما درست گفته بود
حتی خودشم فکر نمیکرد که به این نقطه برسن...6 ماه پیش-
جیمین:اوه کوک امروز ارباب برمیگرده!
کوک:واقعا؟ خیلی استرس دارم از وقتی من اومدم نبودن و الان حس میکنم قراره برینم!
جیمین:هعی اروم باش پسر
منم اولین بار کل قهوه رو ریختم روی کتش و اون فقط بهم گفت جلوی چشماش نباشم و الان؟ من یکی از بهترین کارکنای این عمارت فاکیم!
کوک:بچه ساکت شو! مطمعنم با این قیافه جوجه مانندت انقدر چهرت و مظلوم کردی که دلش نیومد بزنه عقیمت کنه
لباسای این فاکی همشون مارکه مارکن!
جیمین: هعی هعی جوجه عمته!
و همون بحث های همیشگیشون رو کردن و منتظر بودن تا ساعت 6 ارباب به عمارت برسه
اوه و البته که قراره بود اتفاق های بزرگی بیوفته!___________________
های گایزززز
اینم از فیک شوگر ددیییی
امیدوارم خوشتون بیاد و حمایت کنید
به فیک های دیگه داخل اکانتم هم سر بزنید
تا هفته دیگه اگور پگوری هاااا
![](https://img.wattpad.com/cover/327822000-288-k603826.jpg)
YOU ARE READING
sugar daddy
Fanfictionجونگکوک پسرک جوانی که علاقه عجیبی به خدمتکار شدن داشت از نظر او باید همه چیز تمیز و عالی میبود هرگز به خدمتکار یا گارسون هتل بودن راضی نشد و بعد از استعفا شغلش توی هتل ، با تمام تلاش تونست نظر سرخدمتکار عمارت کیم رو جلب کنه و به عنوان یک خدمتکار وار...