3

185 37 0
                                    

تهیونگ دستش رو جلوی دهنش گذاشت و سعی کرد صدمین شوک امروزش رو نادیده بگیره
"ت...تو..تو!"
جونگ کوک چشماشو مثل تهیونگ گشاد کرد و دستش رو جلوی دهنش گذاشت
"م...من..من!"

ناگهان با حرکات بعدی تهیونگ، جونگ کوک دادی زد

"داری چه غلطی میکنی"

تهیونگ سیلی های محکمی به خودش میزد
انگار که واقعا داخل خواب هستش و میخواد خودش رو بیدار کنه.
جونگ کوک سریع خودش رو به تهیونگ رسوند و دستاشو گرفت
ولی زور تهیونگ بیشتر بود و سعی میکرد دستش رو به گونه ی خودش برسونه.

پسر کوچکتر تهیونگ رو هول داد و باعث شد هر دو روی زمین بیوفتن البته تهیونگ روی زمین و جونگ کوک روی تهیونگ!

تهیونگ که هنوز توی شوک بود با گونه ی سرخ شده سعی کرد بحثی رو شروع کنه، از موقعیت استفاده کنه و جونگ کوک رو پرت کنه کنار خودش

"ام.....خیابان سنت روستیک کجاست؟"

پرنس دستش رو دو طرف سر تهیونگ گذاشت و دقیقا روبروی صورت پسر زیرش وایساد

"از اینجا مستقیم.....میری...بعد به طرف راست میری.......خیلی به....ای...اینجا نزدیکه"

بین حرف هاش سکسکه میکرد و باعث لبخند تهیونگ شده بود

"پرنس جئون.......سربازها !
پرنس تحت حمله هستن به کمکشون برید سریع"

با داد شخصی از پشت سرشون
چند نفر جونگ کوک رو بلند کردن و سریع تهیونگ رو گرفتن

جونگ کوک شوکه شده همراه با سکسکه شروع کرد به حرف زدن

"نه ولش کنید.....منو اذیت....نکرده من خوبم"

اما تهیونگ بیخیال بود
در واقع اگه الان سرباز ها ولش میکردن میرفت و خودش رو توی رودخانه مینداخت.
فقط میخواست برگرده زندگی خودش نه این خواب مزخرف طولانی
البته که کائنات با تهیونگ لج بودن.

دو مردی که تهیونگ رو گرفته بودن اروم بازوش رو ول کردن
تهیونگ روبه جونگ کوک تعظیم به روش کره ای کرد و شروع کرد به کره ای حرف زدن :

"ممنونم پرنس جئون....امیدوارم اذیتتون نکرده باشم....و یکم آب بخورید که سکسکتون خوب بشه"

"اب بخورم.....خوب میشم؟؟"

جونگ کوک با کره ای خیلی غلیظ جوری که معلوم بود کامل نمیتونه حرف بزنه و حالت تعجبی و کیوتی پرسید و باعث لبخند تهیونگ شد.
تهیونگ که نمیخواست پرنس اذیت بشه فقط توی ذهنش تصور کرد که داره فرانسوی حرف میزنه
اما واقعا با زبان فرانسوی گفت:

"معلومه، میتونید به مدت چند ثانیه هم نفستون رو حبس کنید.......در ضمن شلوارک هم درست میشه من مطمئنم"

قسمت اخر حرفش رو چشمکی زد.
دستش رو به حالت خداحافظی تکون داد و مستقیم به همون سمتی که پرنس گفته بود رفت

In the palaceWhere stories live. Discover now