پارت ۱۰

1.1K 157 6
                                    


یونگی : شام چی بخوریم
هوپی : غذا مورد علاقه سراشپز مین
یونگی: اون وقت باید تورو بپزم
هوپی : غیر از من
یونگی : پس باید گشنه بمونیم
هوپی : یونگی من گشنمه
یونگی : باشه
( یونگی با لبخند سمت اشپز خونه رفت , مشغول اماده کردن مواد شد و هوپی با لبخند بهش زل زده بود )
هوپی: تو جذابی
یونگی : میتونم روی تخت جذاب تر باشم
( پوزخند)
( هوپی مشغول کار کردن با گوشیش شد، یونگی زیر چشمی نگاهی بهش مینداخت ، هوپی که متوجه نگاهای کنجکاوانه دوستپسرش شد و گوشی کامل پایین گذاشت ، صفحه ها رد میکرد که نگاهش به تورمسافرتی خورد )
هوپی : یونگ میگم نظرت چیه یه سفر دست جمعی بریم
(یونگی نگاهی به صفحه گوشی هوپی کرد )
یونگی : دوتایی؟
( با گردن کج نگاهش به هوپی داد)
هوپی : نه دست جمعی ، تصویب شد بهشون خبر میدم
( سمت اتاق رفت)
یونگی: ولی من که نگفتم باشه
########
(هوپی یه گروه تشکیل داد و همه جزو کرد )
هوپی : خب قرار بریم سفر
ته : واوو این عالیه
نامجون: کجا
هوپی : یه تور مسافرتی نیوزیلند
جین : جالبه
جیوو : من باید با مینهی بیام
ته : اولا مادرش اجازه نمیده دوما جیمین گردنت میزنه
هوپی : جیمین و کوک کجان
جین : مشغول کارای شخصی
هوپی : اوه
جیوو: واوو
نامجون : از اونجایی که یونگی هیونگ برای مخالفت نیست یعنی توهم کنار اونی
ته : سینگل جمع منم
هوپی: اره مخالفتش هم حل کردم
جین : قرار بهش بدی
هوپی : نه خیر هیونگ راه های دیگه هم هست
ته : از همتون متنفرم
هوپی: خب همه موافقین
جین : اره
نامجون: روی حرف بیبیم نمتونم حرفی بزنم
ته : اره با اینکه ازتون متنفرم
جیوو : من بدونم مینهی نمیام
ته : پس موفق باشی دوست عزیز

########
( سمت آشپزخونه برگشت )
هووی : واو چه بوی خوبی میاد یونگ
( پشت یونگی بغل کرد )
یونگی : خب
هوپی : نامجون و جین هیونگ و ته میان
کوک و جیمین هم مشغول بازی خودشون بودن
ولی میدونم میان
یونگی: ماهم باید بازی کنیم
هوپی : اره
( دستی روی موهای هوپی کشید )

###########
(صدای الارم گوشی کوک )
( با صدای الارم بیدار شد و وضعیت جیمین چک کرد که درد نداشته ، بعد از اینکه مطمئن شد راحت خوابیده بوسه ای روی گونه اش گذاشت و لباس پوشید ، گوشی برداشت و از اتاق خارج شد ، سمت اشپز خونه رفت ، به لطف. جین فقط کافی بود غذا ها گرم کنه ، سمت گوشیش برگشت و با دیدن تعداد نوتیفا تعجب کرد ، پیاما با دقت میخوند میخندید )

######
مسیج کوک تو گروهشون
کوک : ماهم میاییم
ته : اوه مثل اینکه کارتون تموم شد ، جیمین زنده است
کوک : قرار نبود بکشمش ته
جین : بزار حدس بزنم ست روباه.؟
کوک : اره ، هیونگ تو باهاش رفتی خرید
جین: پس هنوز بقیه ندیدی
کوک : چی ؟
( سمت اتاق رفت اروم مشغول گشتن کمدا شد تا اینکه پاکت پیدا کرد و وسایل داخلش نگاه کرد )
کوک : هیونگگ
جین : سر من غر نزن نصفشونن انتخاب دوستپسر عزیزته مخصوصا اون روباه
هوپی : اوه مای گاد جیمین روباه
ته : دارم تصورش میکنممم
کوک : هییی حق نداری
ته : متاسفم ولی نمیشه
کوک : بخدا میکشمت ته
هوپی : اروم بگیرین شما دوتا

پسر ژنرال Where stories live. Discover now