Prologue

16 3 1
                                    

"نههه."

نگاه کرد، فقط نگاه کرد تا اولین پرده ی اشک چشم هاش رو خیس کرد. نمی تونست فریاد بزنه، برعکسِ آلفای درونش خاموش شده بود. به دو گوی آبی رنگ امگاش چشم دوخت، دو گویی که دنیاش رو زیر و رو کرده بود.

سایمون با لبخند فاتحی که کنج لب هاش جا خشک کرده بود عقب رفت:

"بهت هشدار داده بودم هری."



هلو!
من اومدم با اولین فف لری 😌
اسمم؟ پوفف 😏فقط G (جی) صدام کنین!
این فف؟
لریه و زیام هم داره
کی تاپه؟
تو این فف هری تاپه 🤭
آلفا و امگاس
کی آپ می شه؟
به زودی
روزهای آپ کیه؟
نمی دونم 🥱به تعداد کامنت و ووت هم بستگی داره 🫤
سوال های دیگه که ممکنه بپرسین:
فف هات فقط لریه؟
خیر🤤 از تمام شیپ ها
زری
زیام
مارول
هری پاتر
ومپایر دایریز
ملک
و بگیر برو تا آخر.

دوشتون دارم
G🪶

LykosWhere stories live. Discover now