Written in these walls are the stories that I can't explain
نوشته ها ي روي اين ديوار ها , داستان هايي هستن كه نميتونم شرح بدم
I leave my heart open but it stays right here empty for days
در قلبم رو باز گذاشتم اما روزهاست همينجا خالي موندهShe told me in the morning she don't feel the same about us in her bones
صبح بهم گفت كه , از ته قلبش در مورد رابطمون , با من هم عقيده نيست
It seems to me that when I die these words will be written on my stone
فكر كنم وقتي بميرم اين كلمه ها روي سنگ قبرم نوشته ميشهAnd I'll be gone gone tonight
و من امشب واقعا ميرم
The ground beneath my feet is open wide
زمين در زير پام كاملا بازه
The way that I been holdin' on too tight
راهي كه انقدر سفت بهش چسبيده بودم
With nothing in between
پوچ بودThe story of my life I take her home
داستان زندگي من , من ميبرمش خونه
I drive all night to keep her warm and time
كل شب رو رانندگي ميكنم تا گرم نگهش دارم و زمان
Is frozen (the story of, the story of)
ايستاده
The story of my life I give her hope
داستان زندگي من , من بهش اميد ميدم
I spend her love until she's broke inside
عشق صرفش ميكنم تا وقتي كه شرمنده شه
The story of my life (the story of, the story of)
داستان زندگي منWritten on these walls are the colors that I can't change
نوشته هاي روي اين ديوار ها رنگ هايي هستن كه نميتونم تغييرشون بدم
Leave my heart open but it stays right here in its cage
در قلبم رو باز گذاشتم اما همينجا توي قفس خودش موندهI know that in the morning
ميدونم كه صبح
I'll see us in the light upon a hill
خودمون رو توي نوري بالاي يه تپه ميبينم
Although I am broken, my heart is untamed still
اگر چه شكسته ام , قلبم هنوز توي زنجيرهAnd I'll be gone gone tonight
و من امشب واقعا میرمThe fire beneath my feet is burnin bright
آتش در زیر پام درخشان میسوزه
The way that I been holdin' on too tight
راهي كه انقدر سفت بهش چسبيده بودم
With nothing in between
پوچ بودThe story of my life I take her home
داستان زندگي من , من ميبرمش خونه
I drive all night to keep her warm and time
كل شب رو رانندگي ميكنم تا گرم نگهش دارم و زمان
Is frozen (the story of, the story of)
ايستاده
The story of my life I give her hope
داستان زندگي من , من بهش اميد ميدم
I spend her love until she's broke inside
عشق صرفش ميكنم تا وقتي كه شرمنده شه
The story of my life (the story of, the story of)
داستان زندگي منAnd I been waiting for this time to come around
و من منتظر بودم كه اين زمان برسه
But baby running after you is like chasing the clouds
اما عزيزم به دنبال تو بودن مثل دنبال كردن ابراستThe story of my life I take her home
داستان زندگي من , من ميبرمش خونه
I drive all night to keep her warm and time
كل شب رو رانندگي ميكنم تا گرم نگهش دارم و زمان
Is frozen
ايستاده______________________________ این خیلی خوبه و با من مشترکه، و کلی خاطره واسم داره