:«معلومه تو کجایی پسر؟؟»
لوهان همونطور که روی پای سهون لم داده بود گفت.
بکهیون موهاشو بالا زد و بعد چک کردن زیپ شلوار جینش گفت:«همینجا بودم بابا..»
:«جهیون داشت دنبالت میگشت..گفت یه نیم ساعت دیگه لفینگ رو میریزه تو نوشیدنی ها.»
:«وات د فاک؟مگه نباید ساعت ده میریخت؟»
:«چمیدونم..فک کنم نگران پلیس هاس.»
بکیهون سری به نشونه ی تایید تکون داد و یه لیوان ابجو از روی میز برداشت.
تو فکر سکس چند دقیقه پیشش بود..پوزخندی زد..خوش گذشته بود..
:«هی..باتوعم...اونو میشناسی؟چند دقیقهس بهت خیره شده...هاته ها.»
لوهان با شیطنت گفت و بکهیون نگاهشو اون سمت برد.
که بله با اون پسر یکم پیش مواجه شد که همونطور که سیگار میکشید به بکهیون خیره شده بود.
نگاهش و برگردوند که چیزی نگذشت گرمی نفس اشناش رو پشت گوشش حسکرد.
:«نوشیدنی مهمونتون کنم؟»
بدنش لرزی رفت و یهو سمتش برگشت.
:«ها؟ن..نه..نیازی نیست..»
:«چرا نیازی نباشه من یه تکیلا دوستمم ابجو میخوره.»
لوهان گفت که یهو سهون بهش تشر زد:«از کی تاحالا من دوستت شدم؟»
لوهان لبخندی به چانیول زد و گفت:«ساکت شو بیبی.»
بکیهون خندید و گفت:«گفتم که نیازی نیست ما یکم دیگه میریم.»
:«نه قرار نیست بریم...وویونگ یه تکیلا با دوتا آبجو ..این آقا حساب میکنه.»
چانیول صندلی کنار بکهیون رو بیرون کشید و روش نشست.
بکیهون اب دهنش رو قورت داد و سعی کرد خودش رو بیخیال نشون بده.
لعنتی چانیول چشم از روش بر نمیداشت.
:«معمولا اینجا میای؟تابه حال ندیده بودمت.»
لوهان گفت و از وویونگ بایت تکیلایی که واسش آورده بود تشکر کرد.
چانیول نگاهش رو از بکهیون برداشت و گفت:«نه راستش برای کاری اولین باریه که اومدم.»
:«لو...این اهنگ مورد علاقت نیست؟میخوای بریم برقصیم؟»
:«اره شما برید..من حواسم هست.»
چانیول سیگارشو خاموش کرد و گفت:«اسمت رو بهم نگفتی.»
:«اسم من مگه مهمه؟»
:«حتما هست که میپرسم.»
بکیهون خواست حرفی بزنه که با حضور جهیون ساکت شد.
YOU ARE READING
COCAINE
Fanfiction+مثل کوکائین میمونی. -چرا؟ -هر بار دست روی بدنت میکشم چشمام خمار میشه هربار که میبوسمت بیشتر میخوامت هربار که بوت میکنم لذت میبرم. +پس من کوکائین تو میشم. ژانر:مافیا/اسمات/عاشقانه/خشن/مواد مخدر/رومنس 🔞بچه ها این فیک دارای صحنه های مثبت هجده هست اگر...