Don't Let Me Miss You So Much [Chanbin]

704 44 9
                                    

Couple: ChanBin, Jilix
Genre: Romance, Smut
_______________________________________

_بنظرم باید بیشتر روی این کار کنیم. خودت یه بار دیگه بهش گوش بده، اصلا تنظیم نیست.

جیسونگ هدفون رو از روی گوش‌هاش برداشت و به دست چان که روی صندلی نشسته بود، داد. چان کلاه کپش رو برداشت و دستی توی موهاش کشید. با بیرون فرستادن نفسش، موهاش رو زیر کلاه مشکی رنگ مخفی کرد.

_جیس، من نزدیک به یه هفته‌اس که دارم روش کار می‌کنم. بهترین چیزیه که تونستم توی این مدت درست کنم. آخه چرا انقدر یهویی؟

_انگار که همه چیز این کمپانی روی نظم و برنامه‌اس که این یکی باشه. شب خوابیدن و صبح بیدار شدن و به سرشون زد تا مقدمات یه آلبوم جدید رو بچینن.

_نظرت چیه بذارمش کنار و روی یه کار جدید فکر کنم؟

_نه هیونگ، وقت نداری. مطمئنم اگه یه بار دیگه بهش گوش بدی متوجه میشی که کجاها تنظیم نیست. من می‌رم خونه، امشب با فلیکس قرار دارم.

چان لبخندی به جیسونگ و صدای ذوق زده‌اش زد. اون پسر حسابی عاشق بود. فقط کافی بود اسمی از فلیکس برده بشه تا اون پسر با چشم‌های قلبی تعریف کردن ازش رو شروع کنه.

جیسونگ با صدای بلندی خداحافظی کرد و چان هم بعد از دست تکون دادن براش، به سمت صفحه‌‌ی مانیتور چرخید.

صدای گریه‌ی بچگانه‌ای درآورد و مداد توی دستش رو روی میز انداخت. هدفون رو برداشت و روی گوش‌هاش گذاشت و با دقت به موزیکی که پخش می‌شد گوش داد.

بعد از اینکه برای بار ششم به موزیکی که پخش می‌شد گوش داد، هدفون رو از روی گوشش برداشت.

فقط دو حالت وجود داشت. یا کلش باید دوباره از اول تنظیم می‌شد، یا همین حالا در بهترین حالت خودش بود.

کلاهش رو از روی سرش برداشت و موهاش رو بهم ریخت.

تصمیم گرفت تا کل موزیک رو دوباره تنظیم کنه، با اینکه می‌دونست کمِ کم پنج ساعت وقت می‌بره.

نفسش رو به بیرون فوت کرد و مشغول شد.
.
.
.
توی رستوران نشسته بودن و به قدری توی چشم‌های هم غرق شده بودن که متوجه نشدن گارسون سفارش‌هاشون رو آورد. گارسون با دیدن کاپلی که مقابلش بودن و حاضر نبودن برای گرفتن غذاهاشون ارتباط چشمی‌شون رو قطع کنن، خنده‌ی آرومی کرد و غذاهارو روی میز گذاشت.

چند دقیقه‌ی دیگه گذشت و هر دو با صدای شکم جیسونگ به خودشون اومدن. خنده‌ی آرومی کردن و بشقاب‌های غذاشون رو برداشتن.

_فکر کنم خیلی گشنته.

_فلکیس تو انقدر خوشگلی که مغزم به جز زیبایی تو به هیچ چیز دیگه‌ای نمی‌تونه فکر کنه.

~SKZ One Shots~Donde viven las historias. Descúbrelo ahora