"هِی بچه، خوب بهنظر نمیرسی."
نگرانی صادقانهای درون صدای صاحب مرکز وسایل توقیفی، که از سمت دیگهی موتورسیکلت بهش خیره شده بود.
"خوبم، فقط یککم مریضم،" سان که تنها میخواست از درد تموم زخمهایی که زیر لباسهای مشکیش پنهان شده بودن از حال بره به سختی جواب داد.
دیروقت بود، دیرتر از زمانی که معمولا به آتلانتیس سرخ سر میزد، ولی چیزی درونش بهش التماس کرده بود که به محض تمام شدن ماموریتش به اونجا بره.
"بیمارستان فقط چند مایل اونطرفتره. میتونم ببرمت. دیروقته و فکر نمیکنم کسی واسه گرفتن موتور بیاد. اگه هم بیان مطمئنم دستیارم میتونه از پسشون بربیاد."
مرد سعی کرد قانعش کنه، اما سان تنها با دستی نگرانیهای اون رو پس زد و لکههای سیاهی برای چندثانیه دیدش رو پوشوندن.
کلاه بافتنی ضخیمش که ممکن بود زخمهاش رو لو بده رو محکمتر روی گوشهاش کشید، دستش رو به سمت کلاه ایمنیش برد تا اون رو هم بپوشه و کارت کرومای که همراه داشت رو روی محفظهی کارتخوان جلوی ورودی کشید.
"رانندگی امنی داشته باشی،" مرد شکستخورده زمزمه کرد، انگار که میدونست اون اتفاق نمیافتاد.
سان با پارک کردن موتورش بیرون از فاحشهخونه، جاری شدن خون از روی گردنش به پایین رو، از زیر شنلش احساس کرد.
دست و پاهاش هیچ قدرتی نداشتن، اما به خودش گفت که وویونگ میتونست بهش کمک کنه. هرچی نباشه این فکر تنها چیزی بود که بهش قدرت تا اونجا رانندگی کردن رو داده بود.
درمانگاه سازمان سرد و خاکستری بود و سان عطشی برای گرما داشت، بهش نیاز داشت، اون هم بعد از کاری که مجبور به انجامش شده و بلایی که با انجام دادن اون کار سرش اومده بود.
وویونگ میتونست بهش گرما بده.
با آرزوی اینکه مرد دیگه اون شب برنامهی خالیای داشته باشه، با قدمهای سریع به سمت پیشخون فاحشهخونه رفت. با وجود خونریزی داشتنش احتمالا تصمیم خوبی نبود، اما خیلی وقت میشد که منطقش رو از دست داده بود.
خوشبختانه، به کمک خوششانسی کمی که درون تقدیر ناراحت کنندهاش پنهان شده بود، بهش گفته شد که وویونگ بقیهی شب رو آزاد بود. سان بدون هیچ فکری اون رو برای تمام شب اجاره کرد. زن نگاهی بهش انداخت و ابروهای تمیزش مشغول به قضاوت کردن اون شدن.
"آقا، کمی رنگپریده بهنظر میرسید. حالتون خوبه؟"
سان با وجود درد هزاران سوزنی که انگار داشتن درون مغزش فرو میرفتن، در جواب سری تکون داد. میخواست وویونگ رو ببینه.
![](https://img.wattpad.com/cover/335088292-288-k662473.jpg)
YOU ARE READING
Licensed To Survive (Persian Translation) | Woosan
Fanfiction〴︎Summary ৲︎ برای سان، که به عنوان یک مُزدور در گروه ضربت برای مُجری قانون بین کهکشانی کار میکرد، وویونگ شبیه به ناهنجاریای بهنظر میرسید که قرار گرفتنش در زندگی اون غیرمنتظره بود. 〴︎Translator: Soodeh 〴︎Couple: Woosan 〴︎Genres: Romance, Smut, An...