12_broken heart

620 97 92
                                    

*قبل از خوندن پارت جدید به پارتای قبل یه سر بزنید اگه داستانو یادتون نیست 🖤🍾




نامجونو آوردم خونه ی خودم که تنهایی بعد از حقیقت تلخی که فهمیده و رها کردن دختری که عاشقش بود دیوونه اش نکنه . باهم کلی سوجو زدیم و مست کردیم . در واقع نامجون مست کرد .. برای عشق نابود شده اش اشک ریخت .

بغلش کردم و تو بغلم از آرزوهایی که داشت گفت .که میخواسته با انجلا ازدواج کنه .. میخواسته اونو خوشبخت ترین دختر دنیا کنه .

بهش گفتم که دختره لیاقتشو نداشته ..که ارزشش خیلی بیشتر از این حرفاست ..که باید خوشحال باشه فهمیده با چه هرزه ای بوده ... ولی همه این حرفا ،میدونم آرومش نمیکنه .میدونم خاطراتشو پاک نمیکنه . همونطوری که مال من پاک نشد . همونطری که من بعد از اون اتفاقات دیگه هیچوقت آروم نگرفتم . هیچوقت دیگه خود قبلیم نشدم .

همیشه فردا صبح اونروزی که شکست خکردی و کلی اشک ریختی عجیبه . اگه اونی باشی که تصمیم گرفته یه آدم جدید بشه واقعا یه آدم جدید میشی . نامجونم تصمیم گرفته بود عوض شه . چون وقتی با صورت پف کرده و سردردش که به خاطر گریه و الکل شب قبل بود پایین کاناپه تو بغلم از خواب پاشد ، جای اینکه ناراحت و عصبی و شکسته به نظر بیاد یه لبخند بزرگ بهم زد و پاشو انداخت رو پام که تو بغلش گیر بیفتم و نتونم پاشم صبحونه و سوپ خماری براش بذارم . عوضش با صدای فاکینگ بم کله صبحش شروع کرد کنار گوشم آهنگ خوندن (wild flowers) .

_هیکل گنده اتو از روم جمع میکنی یا یه جوری بزنم تو تخمات که پدرشدنو فقط در جهان های موازی ببینی ؟

_هیونگ ... مرسی . خدا کلا یه لطف به زندگی ما ۶ تا کرده . اونم دادن تو بوده .اگه تو نبودی من.. آخخخخ

با زانوم یه دونه زدم تو جایی که نباید :)

_اگه من نبودم میتونستی پدر شدنتو ببینی .. الان دیگه نمی بینی .

_هیونگ تو واق...

صدای زنگ در مانع ادامه حرفش شد

همونطور که سمت آشپزخونه میرفتم دستور دادم

_درو باز کن جئونه !

_چشم ارباااااب .. چشم رئیسسس

_خفه !

_عه هیونگ تو اینجایی ؟ هیوووونگگگگ دلم برات تنگ شده بیا بغللم

منی که در حال درست کردن قهوه بودم از پشت بغل کرد و خودشو بهم چسبوند .

_واای هیوونگ بو وانیل میدددی

دستشو دور کمرم حلقه کرد

_لاغر شدی چرا ؟

_جئون .... تو منو دیروز دیدی!

_آره .ولی از دیروز کمرت کوچیک تر شده ... در حد یکی دو سانت .

a bitch from seoulOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz