;'Episode.21

5K 308 36
                                    

Woman . Life . Freedom 🕊❤️

ووت و نظر فراموش نشه 🍻

بچه ها این قسمت یه مشکلی داشت، مجبور شدم پاک کنم و دوباره بزارمش. اینکار باعث میشه همه ووت ها و نظر هاش بپره. پس ممنون میشم ووتش رو به قسمت های دیگه برسونید❤

______________________

Part 37 : گمشده در بهشت ​​

طراح پیش از شروع گفته که داره روی یه قسمت مهمی از داستان کار میکنه و به همین علت این پارت پیش نویس کوتاهی شده .

طراح پیش از شروع گفته که داره روی یه قسمت مهمی از داستان کار میکنه و به همین علت این پارت پیش نویس کوتاهی شده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

این صحنه پس از وقایع ساحل قسمت قبل هست که کاپیتان جئون با کاپیتان سگال دعوا کرد.  جئون به پشت بام هتل رفت و پست خبری ای که برای ۶ ماه قبل بود رو دید، یعنی قبل از پیوستن تهیونگ به یگانش نوشته شده بوده.
یک راز این اطراف وجود داره که آیا ته به پدر و مادرش گفته که برای خدمت سربازی رفته یا نه، با حساب کردن اینکه چقدر سختگیر هستن، شما می تونید حدس بزنید درسته؟

جونگگوک هیچ چیز در مورد وضعیت ته نمیدونست چون بعد از جدایی، اونها هرگز در ارتباط نبودن. جئون سعی کرد اون رو فراموش کنه. اما حالا بعد از اینکه شنید تهیونگ با جاستین در مورد رویاهاش برای افتتاح یک بیمارستان خیریه صحبت می کنه و از ترسش گفت که ثروت هیچ خانواده ای رو به ارث نمی بره (شرکت ورشکسته شده اما آنها هنوز ثروتی مانند املاک و اموال دیگر دارن)  چون اگر پدرش از طلاق و تمایلات جنسی اون مطلع بشه، تهیونگ همه چیز از جمله شغل، شهرت و آیندش رو از دست میده.

 اما حالا بعد از اینکه شنید تهیونگ با جاستین در مورد رویاهاش برای افتتاح یک بیمارستان خیریه صحبت می کنه و از ترسش گفت که ثروت هیچ خانواده ای رو به ارث نمی بره (شرکت ورشکسته شده اما آنها هنوز ثروتی مانند املاک و اموال دیگر دارن)  چون اگر پدرش از طل...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

پن : ولی خدایی بابای ته خیلی شبیه کوکه😂🤭

جونگکوک آخرین صحبتش با پدر تهیونگو به یاد آورد. اگر از من بپرسید، آقای کیم از تمایلات جنسی "دوست" پسرش آگاه نبود، چون اگر میدونست، ممکن بود حتی اونارو از صحبت کردن هم منع کنه.  جونگگوک مجبور شد در بسته بمونه تا همچنان با تهیونگ ملاقات کنه. چون جونگگوک فقط پسری نبود که خیلی به پسرش نزدیک بود. از نظر آقای کیم اون یک شورشی بود. همه چیزهایی که برای کوک  ارزش بود مغایر با ارزش‌های آقای کیم بود - پول، قدرت، شهرت. اما آیا اینا چیزایی نیست که دنیا دنبالشه؟ همه ادما دوست دارن به این ایده عال ها برسن.  به همین دلیل من شخصاً هنوز آقای کیم رو یخ شرور نمی بینم، اونا هنوز یک پدر و مادر دوست داشتنی هستن که فکر می کنن بهترین آرزوها را برای پسرشون دارن.  اکثر افرادی که در زندگی ام ملاقات کردم مانند اونها هستن و براشون سخته که بپذیرن یک نفر همجنسگرا/دگرباش هست، خواه یک غریبه تصادفی یا فرد مشهور مورد علاقشون. ولی اگر بچه هایشان دگرباش باشن برای اونا بدتره. به خاطر این نیست ک از اونها متنفرن بلکه فقط از قضاوت و نظر دیگران می ترسن. البته تا حدی همه از اون می ترسن، اما اگر ما شجاعت انجام کاری رو نداشته باشیم ، پس زندگی چی میشه؟

" تَنهآ شَخصِ مَن "Where stories live. Discover now