جئون جونگکوک
جئون جونگکوک:
سلام جینی هیونگ چطوری صبحت بخیر🙂💜
WWH:
سلام
WWH:
سوکجین
جئون جونگکوک:
چی؟
WWH:
اسمم سوکجینه نه جینی
جئون جونگکوک:
اها...
جئون جونگکوک:
ولی جینی خیلی بهت میاد:(
WWH:
نظرتو نپرسیدم جئون
جئون جونگکوک:
این ینی نمیتونم جینی صدات کنم؟:(
WWH:
معلومه که نمیتونی
جئون جونگکوک:
چراااااا
جئون جونگکوک:
اخه واسه چیییی
WWH:
شاید چون وقتی بخای با بقیه صمیمی بشی حداقل کاری که باید انجام بدی اینه که قبلش از شون سوال کنی که ایا اوناهم اینجوری راحتن یا نه
جئون جونگکوک:
اهم...قانع کننده بود
جئون جونگکوک:
اجازه هست که باهات صمیمی رفتار کنم؟
WWH:
معلومه که نه
جئون جونگکوک:
🗿🗿🗿
جئون جونگکوک:
الان دیگه چرااااا
WWH:
همینه که هس
جئون جونگکوک:
ESTÁS LEYENDO
Familiar stranger/Kookjin
Fanfic•┈᯽═☆ 𑁍~Familiar stranger~𑁍 ☆━᯽┈• جونگکوک داره سال اول دانشگاهشو میگذرونه و دقیقا از همون روز اولی که پاشو تو دانشگاه میذاره روی یکی از سال بالایی هاش کراش میزنه. همیشه تصورش از اون ادم اجتماعی و مهربانی بود ولی وقتی که بالاخره میتونه شمارش رو ب...