سلام پشت بومیای آیکانیک
بالاخره انتظار تموم شد
برگشتیم با پارت جدید قصه که یکی از مهم‌ترین پارتای پشت بومه
قراره به تیره‌ترین بخش وجود یونگی بریم و به عمق خاطرات این دریای طوفانی سفر کنیم.
این پارت شبیه به گذشته به شکل دوپارتی آپ میشه. پس دوبار قراره نوتیف آپدیت بیاد.
یه تیکه از این پارت هشدار داره که قبلش براتون مشخص کردم، اگر روحیه حساس دارید نخونید.
شرط برای آپ پارت بعد ۱۳۰ وت برای هر پارت و ۳۵۰ کامنته
با توجه به درامای پارت قبلی دیگه دوست ندارم کامنتای شرطو بالا میذاری و خیلی زیاده و این چیزا تکرار بشه
اول به ویوهای پارت نگاه کنید، یه دودوتا چهارتای ساده است اما بازم اگر ریاضیتون خوب نیست برید تو ماشین حساب تناسب بگیرید ببینید چه عددی باید باشه و چی واقعا هست. بعد بیاید ادعا کنید من دارم نامردی و حق‌خوری می‌کنم. عددی که واسه وت میذارم نصف ویوی واقعیم نیست اما دوست ندارم یه عدد باعث شه داستان لطمه بخوره.
خطاب به سایلنت ریدر و مخاطب ناآگاه میگم،
من از اول قصه دارم تمام تلاشم رو می‌کنم که این براتون به یه فرهنگ تبدیل بشه. تنها راه حمایت از ما توی واتپد وت و کامنت شماست. ما ساعت‌ها وقت و انرژی میذاریم برای نوشتن ولی اینجا نه درآمدی برای نویسنده های ایرانی داره نه سودی بهشون می‌رسونه. تازه جریانای آپ با فیلترشکنم که جداست. دو طرف قصه فقط ما و شماییم. من با قصه‌ام بهتون حال خوب میدم و شما با حمایتتون، همین!
خیلی زور داره که من بخوام همچین چیز ساده‌ای رو برای همسن و سالای خودم برای بار صدم توضیح بدم این چیزیه که باید تو خونه و مدرسه یاد گرفته باشید اما لطفا یه بار برای همیشه چشماتون رو باز کنید و یاد بگیرید شعور این ماجرا رو داشته باشید. اگرم کودک‌سالید و به درکش نرسیدید که باور دارم نصف این جمعیت رو افراد کم سن و سال و نابالغ تشکیل میدن لطفا تشریف ببرید دبستان سر دفتر مشقاتون تکلیف شب بنویسید زحمت نوشتن رو بفهمید. اینجا براتون پاستیل رنگین‌کمونی نریختن.
و خطاب به مخاطبای کلی پشت بوم، اگر به هر دلیل تصمیم دارید دیرتر پارتا رو بخونید، همینجا تا یادتون نرفته وت رو بدید که بقیه بچه‌ها مجبور نشن چندتا اکانت بزنن واسه آپ شدن و معطل بشن
این کار خودتونم راحت‌تر می‌کنه. امیدوارم از این به بعد کمتر شاهد این دراماها باشیم
بیشتر از این کشش نمیدم تا حال و هوای قصه نپره
می‌تونید این پارت رو همراه آهنگ شاهکار آمیگدالا بخونید که همه می‌دونیم انگار برای این فصل ساخته شده.
امیدوارم از خوندن پارتای جدید لذت ببرید♡
.
.
.
"اشکالی نداره بیام تو آقای پارک؟"
YOU ARE READING
Tʜᴇ Rᴏᴏꜰ ∥ ʏᴏᴏɴᴍɪɴ 🦋
Fanfiction"تهش چی میشه؟" "تهشو تو می‌نویسی." "اگر اون چیزی بشه که نباید؟" "هرچی شد، فقط مسئولیتش رو بپذیر." یونگی آهی کشید و دستاشو رو صورتش گذاشت: "خیلی احمقم، مگه نه؟" گوروم سیمای گیتار سیاهرنگش که با استیکرای عجیب و غریب تزئین شده بود رو با نوک انگشتای زخم...
