part10:شکارچی با مهارت تنها یک گلوله نیاز داره

38 15 0
                                    


جیمین _نگران نباش گرفتمش!
شوگا_شوخی میکنی، خوب کشیدی ازش، از کجا میدونستی که سوتو ووشو میاد وسط؟.
جیمین _خب سوتو ووشو یه مرد گی با قد صد و هفتاد و پنج سانت با عقده ناپلئونیه، پس هر دفعه ای که یه مرد یا زن دیگه با خواستنی ترین مرد توی مهمونی برقصه خب.. چاره ای نداره جز اینکه پا پیش بزاره و سلطه اش رو آزاد کنه.
شوگا با شگفتی گفت.
شوگا_ای هرزه کوچولوی آبزیرکاه، اینو از کجا یاد گرفتی؟ مدرسه پروفایلر؟.
جیمین بی توجه به اینکه شوگا اونجا نیست و فقط صداش رو میشنوه شونه ای بالا انداخت و گفت.
جیمین_دبیرستان.
شوگا پوزخندی زد و به پنجمین فردی که از جلوش رد میشد شامپاین تعارف کرد.
و بی توجه به مردی با کت طلایی پر زرق و برق و ماسک رنگ لباسش که یکی از جام های شامپاین رو از روی سینی داخل دستش برمیداشت، از اون مکان دور شد.
سوکجین خیره به رفتن شوگا پوزخندی زد و جام رو نزدیک لبش برد و جرعه ای نوشید.
سوتو ووشو با پایان رقصش با جونگکوک به همراه تشویق مهمون ها روی سن خواننده ها ایستاد و میکروفن رو سمت خودش گرفت.
سوتو ووشو_خانم ها آقایان، با لذت صمیمانه به حضورتون در خونه ی محقر خودم خوش آمد میگم.
جیمین خیره به سوتو ووشو دستی به ایرپادش کشید و زمزمه وار گفت.
جیمین_الان وقتشه، داره سخنرانی میکنه.
با پایان حرفش دور شد.شوگا لیوان مخصوصی که سوتو ووشو بهش دست زده بود رو با دستکشش برداشتو داخل جیب داخلی بزرگ کتش گذاشت و از روی میز جلوی روش جام شراب دیگه ای داخل سینی گذاشت و به قدم هاش سرعت بخشید.
با برخورد شدید به پسر مو قرمز، جام شراب کاملا روی جیمین خالی شد.
با زدن چشمکی به همدیگه بازی رو شروع کردند.
شوگا_اوه، خیلی ازتون معذرت میخوام قربان.
جیمین با عصبانیت داد زد.
جیمین_ای ابله!.
شوگا قسمت خیس شده ی کتش رو گرفت که جیمین با شدت پسش زد و در حالی که تمام حواسش پی پادیگارد های کنار در و مرد شیک پوشی که با نگرانی به سمتشون میومد گفت.
جیمین_دستتو به من نزن روستایی.
مرد شیک پوش با ریش های کمی سفید اما مرتب رو به روی جیمین ایستاد و گفت.
_من خیلی متاسفم، قربان یه عالمه عذر میخوام.
جیمین_من عذر خواهی شمارو لازم ندارم یه دستشویی لازم دارم.
مرد مودبانه سر تکون داد و رو به شوگا دستور داد.
_ببرش.
شوگا به سمت چپش اشاره کرد و گفت.
شوگا_درسته ازین طرف قربان.
زمزمه وار درحالی که فقط خودش میشنید ادامه داد.
شوگا_بریم شلنگ بگیرم روت.
سوتو ووشو _این تپانچه دارایی پدرم بود، از روزی اون رو باهاش کشتم، نزدیک به قلبم نگهش داشتم..بچه که بودم هرگز اجازه نداشتم بهش دست بزنم.. درست مثل همونی که توسط رنجر تنها استفاده شد.
جونگکوک که دید کاملی به اجرای پیش اومده داشت نیشخندی زد به اون دو که در حال دور شدن بودند خیره شد.
شوگا_درسته از این طرف.
به راهرو اشاره کرد و دوتایی از بین دو نگهبان درشت هیکل گذشتند.
با رسیدن به راهروی خالی در چوبی دستشویی رو کاملا باز کرد و جیمین رو به داخل راهنمایی کرد و در حالی که تمام حواسش پی دوربین توی راهرو بود پشت در به صورتی که هیچ جوره توسط دوربین دیده نشه ایستاد.
قسمتی از صفحه دیجیتالی چسبیده به دیوار رو باز کرد و به سرعت فلشش رو به اون قسمت وصل کرد.
رمز ها دونه به دونه از کار افتاد و صفحه کاملی از تمام دوربین های داخل عمارت رو داخل صفحه کوچیک دیجیتالی به نمایش گذاشت. صفحه مربوط به راه رویی که داخلش ایستاده بود رو انتخاب کرد. و دوربینش رو جوری تنظیم کرد تا روی یه عکس خالی از راهرو متمرکز بمونه و ورود و خروج هیچ ادمی رو نشون نده.
****
اتاقک نگهبانی_همون لحظه

mouse trap/تله موشDove le storie prendono vita. Scoprilo ora