Part: 7

3.4K 156 8
                                    

🔞این پارت دارای صحنه های خشونت امیز و جنسیه🔞


#پارت۷

(از زبان تیام)
بعد رفتن ساشا سرخوش سرجام نشستم و به متین پَکر نگاه کردم
+چیشده کیوتم؟
_هیچی نشده فقط اینکه انگار برادرم خیلی عوض شده...
خیلی وقته باهاش صحبت نکردم..
از وقتی پیش بابام کام اوت کردم تو خونمون همش دعوا بود و این روی اهورا هم تاثیر گذاشت و از وقتی ۱۸ سالش شد همش تو کلابا بود و خودشو با مشروب و سیگار خفه میکرد...
و الان تازه به این نتیجه رسیدم که چقد ازش فاصله گرفتم که حتا نمیدونستم از کسی خوشش میاد...
اخرای حرفش دیگه به گریه افتاده بود
با اشاری من از روی مبل بلند شد و چهاردست و پا سمتم اومد
کنار پام زانو زد و سرشو گذاشت رو رونم
موهاشو نوازش میکردم و اون به گریه کردنش ادامه میداد
بعد چند دقیقه گریش بند اومد
+امشب چند شنبس؟
از سوال یهوییم تعجب کرد
_امم..فکنم پنجشنبه؟
بعد یهو به خودش اومد و ساعتو نگاه کرد
سریع ازجاش بلند شد و دویید طبقه بالا
خنده ای از خنگیش کردم و سمت اتاقم رفتم
خب حدودا ۱۰ دقیقه وقت داره بد بوی من!
دوش کوتاهی گرفتم
موهامو کمی خشک کردم اما هنوز نمدار بود
شلوار جین زغالی مخصوصم رو پوشیدم
به خودم عطر تیز و تلخمو زدم و به سمت رد روم رفتم
تو این اتاق شخصیتامون فرق داشت
دیگه من تیام شوخ و بامزه نیستم
اینجا اون سایدمون روشن میشه
اینجاییم تا حس های خُفتمون رو ارضا کنیم
این یه لذت ۲ طرفست
من سلطه گر و متین سلطه‌پذیر
با شرتک مشکی همیشگیش و با بالاتنه ی پرهنه جلوی در زانو زده بود و نفس نفس میزد مشخصه که همه کاراشو سریع انجام داده و تا اینجا دوییده
بی توجه بهش سمت کمد مورد علاقم رفتم
پدل رو برداشتم
لبه ی تخت نشستم
+رو پام باش
بدوم حرف چهاردست و پا و با عشوه به سمتم اومد و روی پام خم شد
این قانون رد روم من بود
پنجشنبه ها ساعت ۱۱ شب بازی داریم
متین دوش میگیره و خودشو اماده میکنه
جلوی در رد روم با شورتک مشکی جذابش زانو میزنه تا من بیام، حتا اگه تا ابد طول بکشه
از ۱ روز قبل برای اشتباهاتش تنبیهش نمیکنم
وسط هفته ها هم اگه رو مود باشیم به رد روم میایم اما پنجشنبه واجبه
این قانون منه!
دستی به باسن خوش فرم و تپلش که چند رد ترکه و انگشت روش کبود شده بود کشیدم
+اشتباهاتت رو بگو
_امم..خبب..
به پدل محکم روی باسنش میکوبم که به جلو پرت میشه اما با دستش پامو نگه داشت تا نیوفته
+اول فکر کن بعد حرف بزن!دوباره میپرسم
ضربه ی دیگه ای میزنم
+اشتباهاتت رو بگو
با استرس و بغض میگه
_صبح به حرفاتون بی توجهی کردم،بجای شکر توی قهوتون نمک ریختم و برنامه ی امشب رو فراموش کردم..
+فحش هم دادی به اهورا!نمیدونستی من از لیتلای بد دهن متنفرم؟
حس کردم اب دهنشو قورت داد
میدونست امشب قراره حسابی تنبیه شه
دستاش که پاهامو چسبیده بود میلرزید
شرتکش رو دراوردم
+با هر ضربه معذرت خواهی میکنی و میشمری
و ضربات رو شروع کردم

My babies |BDSM|Where stories live. Discover now