7. اعتراض وارد نیست

405 57 17
                                    

انیمه ای که روش کار کرده بودن کلی سر و صدا کرده بود.

همه جای شهر پر شده بود از تیزرا و پوسترا...و گوجو از اینهمه استقبال کاملا متعجب شده بود.

هیچ انتظار نداشت همچین محصولی با همچین سبکی انقدر محبوب مردم باشه.

تیشرت صدمین دختری که روبه‌روش وایساده بود امضا کرد و خسته و کوفته توی ماشینش نشست.

_ ساتوروی عزیزم!

قیافه رئیسش توی مانیتور ظاهر شد و گوجو آهی کشید.

_ بله رئیس؟

_ میبینم که ترکوندی...یه خبر خوب برات دارم!

_ واقعا فکر نمیکنم تاثیری...

_ نامزد جشنواره کرانچی رول شدیم!

لباش کش اومد : جدی؟

_ باید تو جشنواره شرکت کنیم...از الان رو متن سخنرانیت کار کن.

سری به نشونه‌ی تایید تکون داد و یهویی پرسید : نامزد کدوم بخشش شدیم؟

ولی رئیسش تماسو زودتر قطع‌کرده بود.

آهی کشید و از پنجره به آسمون خیره شد...این مدت فقط با نگرانی و اضطراب شدید براش گذشته بود و امیدوار بود هیچ اتفاق بدی نمیوفتاد.

البته شرکت توی نشست خبرنگاری و انتظار آروم بودن اوضاع خیلی بیجا بود...اون خبرنگارای لعنتی تا آدمو سکته نمیدادن بیخیال نمیشدن.

_ میشه بگین چرا این پروژه رو قبول کردین؟

بیحوصله میکروفونو سمت خودش چرخوند.

_ صادقانه‌ بگم پیشنهاد کمپانی بود.

_ پس خودتون هیچ علاقه‌ای به شرکت توی صداگذاری انیمه‌ "هیجان زندگی" نداشتین؟

_ علاقه...نه زیاد...ولی مشکلی هم باهاش نداشتم.

_ همکاریتون رو با آقای گتو سوگورو چطوری توصیف میکنین؟

لبخند زورکی زد : گتوسان به عنوان ارشدم توی صنعت گویندگی خیلی بهم کمک کردن...بدون اون واقعا نمیتونستم از پسش بربیام.

چند لحظه سکوت و صدای یکی از ته سالن دراومد : یکم راجع به سکانس جنسی انیمه برامون بگین گوجو سان...نه اینکه برای صداپیشه ها چیز خاصی باشه ولی همچین رولی برای پاپ استار مطرح کشور خیلی جالب بود.

your voice Donde viven las historias. Descúbrelo ahora