برای بار آخر امنیت موتور رو چک و لبهی کتش رو صاف کرد. نگاهی به ساعت مچیش انداخت. مطمئن بود که از همه دیرتر رسیده. سوییچ رو توی جیبش گذاشت و سمت در کافه رفت. بعد از راتش، کافه دو روز بهخاطر توی هیت رفتن امگاها تعطیل شده بود و همین باعث میشد امروز کارشون زیادتر بشه و مجبور باشن سختتر تلاش کنن.
-سلام صبح بخیر.
ووبین اولین کسی که بود که جونگین دیدش.
+سلام جونگین شی، صبح بخیر.
جونگین لبخندی زد که با وجود اینکه نشون نمیداد، کاملا زورکی بود. از کنار ووبین که مشخصا در مراحل پایانی تمیزکاریش بود گذشت و سمت آشپزخونه رفت.
-سَ...لام؟
لحن جونگین به دلیل گشتن دنبال کیونگسو و ندیدنش همزمان، حالت تعجبی و سوالی گرفت و باعث خندهی جیون شد.
+سلام کیم جونگین، من اینجام!
جونگین خجالتزده خندید.
-صبح بخیر جیون.
+صبح بخیر، اتاق کارکنانه.
-عاا باشه ممنو-چی؟ کی؟
"ضایعِ مسخره!"
جونگین توی ذهنش به خودش چشمغره رفت.
+جایی که باید لباس عوض کنی رو گفتم.
-آها آره.
جیون خندهش رو به زور کنترل کرد و گذاشت جونگین بره و بیشتر از اون گند نزنه. جونگین آب دهنش رو قورت داد و سمت اتاق کارکنان رفت.
"تنها کاری که باید بکنی اینه که هیچ کاری نکنی."
دو قدم بیشتر با در اتاق فاصله نداشت.
"بهش فکر نکن بهرحال تو رات بودی و عقلت سر جاش نبود کیم جونگین."
در اتاق رو باز کرد و با کیونگسویی رو به رو شد که داشت لا به لای وسایل دنبال چیزی میگشت.
-صبح... بخیر هیونگ.
کیونگسو با هول به طرفش برگشت.
+آه ترسوندیم جونگین. صبح بخیر.
جونگین کتش رو دراورد و در کمدش رو باز کرد.
-دنبال چیزی میگردی؟
+یه چی که... همممم....
کیونگسو همچنان که نگاهش رو بین وسایل میچرخوند و اونها رو جابهجا میکرد گفت و بعد از یه مکث طولانی ادامه داد:
+آه هیچ چیز خوبی پیدا نمیشه اینجا.
جونگین که حالا لباسش رو عوض کرده بود، جلو رفت و کنار کیونگسو ایستاد. تفاوت قدیشون، وای اون امگا...
"جونگین خفه شو!"
به خودش تشر زد و بعد از کیونگسو پرسید:
KAMU SEDANG MEMBACA
Cream | Kaisoo
Fiksi Penggemarدو کیونگسو یه امگا با فرمونهایی با رایحه خامه که این براش یه جور ضعفه چون همگی میدونیم که خامه عملا بوی خاصی نداره! با آلفایی به اسم کیم جونگین آشنا میشه که عاشق خامهست و... ---------🧁--------- ᝰ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: KaiSoo, ChanBaek ᝰ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Fluff...