𝐏𝟑

2.8K 401 18
                                    

پارت سوم تقذیم نگاهای زیبایتون به به چی سراییدم
••••••••••••••••••

لبخند ملیحی زد و به امگای حقیقیش خیره شد، قلبش به تکاپو افتاد و مثل یه انسان شل‌مغز خندید، نامجون نگاه بدی بهش انداخت و ساندویچ در دستش روی توی سینی رو‌به‌روش پرت کرد، با صدای بلندی گفت:
- چرا وقتی که گرگت بهت گفت بری پیش جفت سرنوشتیت حرفش برات اهمیتی نداشت؟ الانم بخور نوش جانت.

جونگکوک ناله‌ای کرد و پیشونیش رو به میز کوبید، با صدای گریه مانندی خطاب به نامجون زمزمه کرد:
+ خر گازم گرفت هیونگ، خر.

جیمین در حالی‌که یکی از صندلی‌ها رو عقب می‌کشید تا بشینه و از غذایی که گرفته لذت ببره جواب حرف پسر رو داد:
- عزیزم خر هم تو رو گردن نمی‌گیره برو گند کاری‌هات رو گردن یه نفر دیگه بنداز.

جونگکوک سرش رو بالا آورد و چشم‌غره‌ای به جیمین رفت، با حسرت به تهیونگ که در اون طرف زیباترین لبخندش رو تقدیم به یه نفر دیگه کرده بود زل زد.

تهیونگ در اون طرف سالن کاملا نگاه‌های خیره آلفای احمقش رو احساس می‌کرد اما اهمیتی نمی‌داد، پوزخندی زد و کمی از موهیتوی توی لیوان نوشید.‌ از دور فورمون‌های گند یک آلفا به مشامش رسید، اون آلفا قطعا جیسونگ بود. اخمش رو در هم کشید و رایحه تلخش رو‌ آزاد کرد، امگاش به آلفای حقیقش اهمیتی نمی‌داد اما هم‌چنان از تمام آلفاهایی که بهش نزدیک می‌شدن متنفر بود.

جیسونگ با این‌که از فورمون‌های آزاد شده تهیونگ اذیت شده بود اما باز هم برنگشت، دستش رو پشت صندلی امگا گذاشت و با لحن چندشی گفت:
+ امروز زیباتر از هر روز دیگه شدی لیدی.

تهیونگ اخمش رو پررنگ‌تر کرد با چشم‌های قرمز به مرد زل زد،‌ گرگینه‌ها با رنگ چشم‌هاشوت درحه بندی می‌شدن و توی سلسله مراتب امگاها، تهیونگ با چشم‌های قرمز یک امگای رهبر بود؛ رنگ چشم‌های امگا ترس رو تک‌تک سلول‌های آلفا وارد کرد، غیرممکن بود که یک آلفا از امگا بترسه اما اون امگا تهیونگ بود.

امگا با دست‌هاش یقه‌ی جیسونگ رو صاف کرد، با صدای آروم توی صورت مرد گفت:
- پارک جیسونگ می‌تونی خشم و قدرت من رو بار دیگه با لیدی صدا زدنم امتحان کنی، بهت تضمین می‌کنم مرگت با درد باشه.

به خوبی صدای قورت دادن بزاق دهن آلفا رو شنید، پوزخندش پررنگ‌تر شد و سرجاش برگشت، یونگی در اون طرف میز در آرامش‌ محض به خوردن آیس کافیش ادامه داد، به این اخلاق امگا عادت کرد بود.

سلف دانشگاه مثل همیشه آروم و بدون هیاهو بود، اما این اوضاع تا قبل از ورود جونگکوک پا برجا بود، آلفا از دور شاهد تماشای جیسونگ بود که به امگاش نزدیک شد پس تصمیم گرفت خودی نشون بده و همچنین نذاره کسی به تهیونگ نزدیک می‌شه. با قدم‌های بلند خودش رو به تهیونگ رسوند و از پشت یقه آلفا رو گرفت، اون رو به میز کوبید و داد زد:
+ اگه یه دفعه دیگه به امگای من نزدیک بشی تیکه بزرگت گوشته هست، فهمیدی؟

Mi Paz|Kv|Where stories live. Discover now