𝐩 𝟏𝟏

3.1K 497 55
                                    

سلام دوستان
پارت جدید فیک با اینکه ووتا نرسید🤌
این عیدی من به شما
••••••••••••

تهیونگ با انگشتش بینی‌اش رو گرفت تا از استشمام رایحه آلفا جلوگیری کنه. زندگی کردن با اون عوضیِ هِرکول اصلا ایده خوبی نبود؛ اما تا زمانی که روح گرگش قوی بشه باید تحمل می‌کرد و بعد مارک جونگکوک رو از بین می‌برد، متنفر بود از رد مالکیت آلفا روی تنش.

به‌خاطر مارک و روح ضعیف گرگش هورمون‌هاش بهم ریخته بود، پس امروز هیت شده بود حتی با این که زمان هیتش نبود، از اون جایی که توی زمان هیتش میل به خون و خون‌‌ریزی‌اش بیشتر می‌شد اون آلفای خنگ رو توی دستشویی زندانی کرده بود، قطعا دلش نمی‌خواست الان که داره حالش بهتر می‌شه به دلیل قتل عمد به گوشه‌ی زندان فرستاده بشه.

البته این هیت انگار فرق داره، تهیونگ همیشه خدا وقتی هیت می‌شد، اصلا حوصله کسی رو نداشت و توی بهترین حالت ممکن کسی رو راهی بیمارستان نمی‌کرد، آره این بهترین حالتش بود؛ اما این هیت مثل گذشته نبود، بدنش کرخت شده بود و چشم‌هاش خمار، با این که از رایحه آلفا بدش می‌اومد؛ اما گرگش زوزه می‌کشید تا تهیونگ، جونگکوک رو از دستشویی بیرون بیاره و توی بغل گرگ آلفا جمع بشه. از کی تا حالا گرگ امگای رهبرش که همه رو می‌ترسوند این‌قدر لوس شده بود؟ جمع شدن توی بغل جونگکوک؟ فرو کردن سرش توی گردن اون عوضی؟ به هیچ عنوان تهیونگ قرار نبود با این وضع راه بیاد.

به داد و فریادهای آلفای زندانی توجه‌ای نکرد و به سمت اتاق جونگکوک رفت، توانی توی زانوهاش نبود و هر آن امکان داشت زمین بخوره. دستش رو به دیوار زد و تند‌تند نفس می‌کشید. فورمون‌های بیشتری از آلفا می‌خواست، فقط بودن توی اتاق جونگکوک اون رو قانع نمی‌کرد. در حالی که بدنش می‌لرزید کمد لباسِ جونگکوک رو باز کرد و به لبا‌س‌های آلفا خیره شد. دوست نداشت لباس‌ها رو بیرون بیاره تا برای خودش یه نست درست کنه، پس فقط خودش رو داخل کمد بین لباس‌های جونگکوک چپوند و چند تا از تیشرت‌های آلفا که از رگال آویزون بود رو به طرف خودش کشید تا بتونه اون‌ها رو توی بغلش داشته باشه، حس می‌کرد آلفا الان سخت بین بازوهاش گرفته و با کلی فورمون بین آغوشش زندانی‌اش کرده؛ در حالی که اون جونگکوک رو توی دستشویی زندانی کرده بود.

جونگکوک دیگه توی دستشویی به خاطر کمبود اکسیژن و گرمای اون مکان در حال مرگ بود، خودش رو به در و دیوار می‌کوبید تا امگا بیاد در رو باز کنه؛ اما انگار تهیونگ تصمیم گرفته بود جونگکوک رو به تخم‌های نازنینش دایورت کنه. با دقت به دور و اطرافش خیره شد شاید یه چیزی پیدا می‌شد تا در رو باز کنه، البته این هم در نظر بگیریم به‌خاطر فورمون‌های پخش شده‌ی جفتش توی خونه، گرگ آلفا یه جورایی دیوونه شده بود که حتی توانایی شکستن در رو هم داشت؛ اما خب باید مراعات می‌کرد و این وحشی بودنش رو همین اول کار به امگاش نشون نمی‌داد، حالا انگار خود تهیونگ خیلی امگای ناز و پر عشوه و باوقاری بود، اون هم یکی مثل خودش که می‌خواد کون همه رو پاره کنه، اللخصوص کون جفت آلفاش.

Mi Paz|Kv|Where stories live. Discover now