Part 1

605 83 13
                                    

سونگمین، کسی که توی تمام برنامه ها یا مصاحبه ها انقدر بیش فعال بود که تک تک سکانس هاش بعد از انتشار برنامه، توی شبکه های اجتماعی وایرال و تا مدت ها سوژه‌ خنده‌ی فن ها میشد، اگه توی یه برنامه ساکت میموند و قفل دیوانه بازی جدیدی رو باز نمیکرد عجیب و نگران کننده بود! و امروز دقیقا یکی از همون روز های نگران کننده بود که سونگمین فقط لبخند میزد یا همراه بقیه میخندید و معمولی که درواقع غیر معمول بود رفتار میکرد.
شاید بعضی از اعضا با دقت به رفتار هاش میفهمیدن مشکل از کجاست ولی همین که استی ها بعد دیدن تاک شو چیز مشکوکی احساس نمیکردن براش کافی بود.
البته اون روز میتونست برای سونگمین هم روز عالی باشه، اگه مینهو دست از سر به سر گذاشتنش بر میداشت و طی یه تصمیم هماهنگ نشده و ناگهانی به این شدت تو نقشش فرو‌ نمیرفت.
مجری سوال هایی که از قبل اماده کرده بودن میپرسید، اعضا به نوبت جواب میدادن سونگمین تلاش میکرد چیزی از اعصاب به هم ریخته‌ش نشون نده.
با شنیدن اسم خودش از زبون مجری تمرکز از دست رفتش برگشت و به سوال گوش داد:

-    خب سوال بعدی اینه، بنظر شما جذاب ترین خصوصیت سونگمین که استی رو مجذوب خودش میکنه چیه؟

چان که انگار خیلی از این سوال هیجان زده شده بود با ذوق خندید و دستاش رو دور بازو های سونگمین حلقه کرد و پسر رو برای لحظات کوتاهی به خودش فشار داد.
هان بلافاصله جواب داد:

-    اون دوست پسر منه!

با حرف هان همه خندیدن و مجری گفت:

-    اه، درسته پاپی دوست پسر!

هیونجین گفت:

-    چشم هاش جذابن. کلا سونگمین خیلی خوشتیپه. نه؟

جونگین که کنار هیونجین نشسته بود حرفش رو با سر تایید کرد و نظر داد:

-    صداش! واه، صدای هیونگ باور نکردنیه.

چانگبین گفت:

-    ولی بنظر من کیوت بودنش و شخصیت پاپیش بیشتر از همه استی رو جذب میکنه.

با شنیدن تعریف های اعضا لبخند زد و سنگینی جو براش کمتر شد. مجری از لینو پرسید:

- لینو شی نوبت شماست.

سونگمین به مینهو منتظر نگاه کرد و امیدوار بود حداقل این دفعه حرف قشنگی بهش بزنه.

- خب من هیچ جذابیتی توش ندیدم که طلاق گرفتم!

با یه نیشخند گفت و کل جمع توی یک لحظه از خنده رو هوا رفت. لبخندی که تا چند ثانیه قبل رو لب سونگمین شکل گرفته بود در یک آن خشک شد. شاید تا مدتی پیش اوضاع براش قابل تحمل تر شده بود اما حالا و با این حرف مینهو حس کرد اب سردی رو روی سرش ریختن! اصلا دلش نمیخواست حال بدش رو نشون بده پس مصنوعی خندید و امیدوار بود افتضاح بودن خنده‌ش خیلی مشخص نشه.
فلیکس بعد از اینکه خنده‌ی اعضا کمی آروم تر شد گفت:

Hanky Panky Where stories live. Discover now