Part 7

371 47 22
                                    

پایان فلش بک

با بشکنی که جونگین جلوی چشم هاش زد از فکر خارج شد و انگار که تازه از خواب بیدار شده بود متعجب به جونگین نگاه کرد.

-    کجایی؟

جونگین پرسید و سونگمین که تازه متوجه شد برای چند ثانیه اونقدر توی خاطراتش غرق شده بود که حتی صدای دوستاش رو بعد از چند بار صدا زدنش نشدید، پس گردنش رو خاروند و گفت:

-    حواسم نبود ببخشید. چی‌ داشتم میگفتم؟

فلیکس دستش رو زیر چونش گذاشت و گفت:

-    داشتی میگفتی اولین رابطتون کی بود.

-    اهان؛ خب اولین بارمون تقریبا یه سال پیش بود. لس آنجلس تو هتل.

جونگین اخم کمرنگی به خاطر گیج شدن کرد و گفت:

-    پارسال؟ موقع تور آمریکای منیاک؟

-    آره. رابطمون هم از همون موقع شروع شد. یعنی تقریبا یه ساله با هم قرار میذاریم.

فلیکس با تعجب گفت:

-    واقعا؟! چقد دیر! کینگدام خودش دو سال و نیم پیش بود! از قبل کینگدام تا الان همدیگرو دوست دارین بعد تازه یه ساله باهمین؟!

سونگمین به تعجب فلیکس با خجالت خندید و سرش رو پایین انداخت:

-    خب یکم داستانش طولانیه.

-    خب تعریف کن!

جونگین سریع گفت و سونگمین به هردوشون نگاه کرد:

-    خب..‌. ببین ما همدیگرو دوست داشتیم درسته. ولی اون شبی که راجع بهش با همدیگه صحبت کردیم همون شبی بود که جفتمون تا خرخره مست بودیم. نمیشه حرفایی که توی مستی رد و بدل میشه رو معیار قرار داد. گذشته از اون ما قول داده بودیم که اون شبو فراموش کنیم. درسته که فراموشش نکردیم ولی خب بازم دیگه به روی همدیگه هم نیاوردیمش.

-    یک سال و نیم آخه؟! چجوری انقد صبر کردین؟ تازه اصلا چیشد که بعد این همه وقت بلاخره تصمیم گرفتین با هم باشین؟

-    خب..‌.

هرچقدر که سونگمین نمیخواست وارد جزئیات بشه مثل اینکه جونگین و فلیکس قصد نداشتن دست از سوال پیچ کردنش بردارن. سکوت چند ثانیه‌ای بینشون شکل گرفت که فلیکس شکستش:

-    بگو دیگه.

-    باشه میگم. بعد از کینگدام..‌.

نمیدونست ادامه دادن حرفش درست هست یا نه. اما وقتی نگاه های منتظر و کنجکاو جونگین و فلیکس رو روی خودش دید در نهایت بعد از مدتی کلنجار رفتن با خودش گفت:

-    زودتر از اون نمیشد چون بعد از کینگدام، با یکی قرار میذاشتم. بعدش هم تا یه مدت آمادگی یه رابطه جدیدو نداشتم.

Hanky Panky Where stories live. Discover now