𝑹𝑬𝑽𝑬𝑵𝑮𝑬 | 𝑽𝑲𝑶𝑶𝑲

part ¹ بازگشت ریوجین

.

با وارد شدن به کلاس اولین نفری که دید پارک جیمین بود فقط چند تا از کلاساش مثل هنر و ریاضی با زبان انگلیسی توی یه کلاس بودن هیچکی این موقع صبح تو کلاس نبود معمولا اولین نفر خودش میاد و صد البته اصلا با پارک جیمین حرف نمی‌زد بیخیال رفت روی صندلی خودش طبقه اخر نشست کتاب ریاضیشو باز کرد امروز کتاب ریاضی و هنر توی یک روز بودن فصل دو صفحه 32 رو باز کرد شروع کرد به حل کردن تمرینات کتاب وقتی به خودش اومد و کتاب رو بست فهمید که همه اومدن کلاس اصلا متوجه حضور بقیه نشده بود جونگکوک همیشه درساش بیست بود اصلا مگه پایین تر از بیست داشت؟ جیمین هم مثل کوک بود رقیبای سر سختی برای هم بودن ولی دبیر ریاضیشون اصلا اعتقادی به اینجور مسائل نداشت عالی درس میداد و خیلیا توی درس ریاضی نمره بالایی میگرفتن جیمین دونگسنگ کیم نامجون دبیر ریاضیشون بود اما جونگکوک اینو نمیدونست با وارد شدن آقای کیم به کلاس همه بلند شدن سلام کردن و نشستن
-
-.
یک ساعت و نیم از کلاس گذشته بود آقای کیم پنج دقیقه فرصت داده بود تا استراحت کنن نیم ساعت دیگه هم باید صبر میکرد تا این زنگ کوفتی تموم بشه و جین بیاد سر کلاس با شنیده شدن اسمش توسط یکی سمت صدا چرخید
وقتی جوکیونگ با دار و دستش دید که دارن بهش زل میزدن و اسمشو صدا میزدن با قیافه پوکری سمت تخته چرخید واقعا دیگه حوصله این یکی رو نداشت 
-تا کی قراره اینا رو تحمل کنم واقعا وحشی بیش نیستن-
با خودش حرف میزد حوصلش به شدت سر رفته بود نمیدونست باید چیکار کنه

- .

بعد کلی کلنجار با خودش بلخره زنگ خورد کلاس تموم شد کتاباشو سریع سریع توی کیفش گذاشت و از کلاس رفت بیرون توی راه رو های دانشگاه می‌چرخید از در دانشگاه که بیرون رفت یه کافه دید پا تند کرد تا رسید به کافه از در که رفت داخل همه چی اروم بود تا اینکه وقتی نشست روی میزی که انتخاب کرده بود و یکم اون ور تر دید جیمین با چند تا پسر داره حرف میزنه وقتی بیشتر دقت کرد دید که اونا حتی همکلاسیا یا سال بالایی هاشون نیستن
نگاهشو گرفت و به گوشیش داد رفت توی صفحه چت هیونگاش