تهیونگ قبل از سقوط پسر دستاشو دورش پیچید، فضای عمارت سنگین بود و همه توی بهت فرو رفته بودند با صدای بلند تهیونگ کوک سراسیمه سمت تلفنش دوید:
_ کوک به پزشک کانگ زنگ بزن
عملاً هیچکس درباره حقیقت فاش شده چند لحظه پیش هیچ حرفی نداشتن و توی این موقعیت فقط و فقط امگای بیهوش بغل تهیونگ مهم بود.
دکتر کانگ بعد از چند ساعت معاینه و تزریق چند آمپول به سرم زرد رنگ امگا از اتاق بیرون رفت که بلافاصله با وارث جوان کیمها روبرو شد:
_دکتر کانگ حالش چطوره ؟
دکتر دستشو پشت کمر تهیونگ گذاشت و رو به جمعیت روبروش لب زد :
_جای نگرانی نیست البته اگه پیشگیری بشه
مکثی کرد و دوباره ادامه داد:
_ باید توی فضای آرومی باهاتون حرف بزنم
سرشو تکون داد و پشت سرش برگشت:
_ همه برگردین سر کارتون اینجا رو هم خلوت کنید
بین جمعیت چشم چرخوند و با دیدن کوک که با نگرانی دورتر از همه توی خودش جمع شده بود صداش زد:
_کوک جیمین به هوش اومد منو صدا کن
بعد از دستورات لازم همراه با دکتر سمت اتاق کار رفتند روبروی دکتر نشست و منتظر بود تا دکتر به حرف بیاد:
_آقای کیم همسرتون دچار بیماری استرسی حرارتی هستند بیماری نگران کنندهای نیست اما حتماً باید پیشگیری شه تا دچار مشکلات بد با تبعات بدتر نشه
دستاشو جلو سینهاش به هم قفل کرد:
_ عوارضی داره؟و اینکه علائمش چیه؟
_وقتی فرد توی وضعیت استرس و ترس قرار میگیره بدنش شروع میکنه به تب کردن و بیشتر شدن دمای عادی بدن انقدر این پروسه ادامه پیدا میکنه که اسپاسم عضلانی رخ میده و مغز نمیتونه تصمیم بگیره در نتیجه دستور به بیهوشی بدن میده
پسر پوف کلافهای کشید:
_چطور باید پیشگیری کنیم؟
_ بهتره توی همچین موقعیتهایی قرار نگیره اگرم نتونست و توی همچین موقعیتهایی قرار گرفت هرچه زودتر باید دمای بدنشو پایین آورد با روشهای مرسوم
با بلند شدن دکتر کانگ تهیونگم بلند شد و دستای دراز شده دکتر رو فشرد:
_خیلی ممنون دکتر کانگ
_خواهش می کنم آقای کیم وظیفه منه امیدوارم هرچه زودتر همسرتون سلامتیشونو به دست بیارن
ساعت از نیمه شب گذشته بود و جیمین همچنان بی هوش روی تخت بزرگ تهیونگ توی عمارت خوابیده بود قطرههای سرم زرد رنگ که دیگه داشت به آخراش میرسید به آرومی در حال چکیدن بود.
YOU ARE READING
Fake Marriage:ازدواج سوری
Fanfictionپسری از جنس ضعف و بی کسی در مقابل مردی از جنس اصالت و قدرت ازدواجی سوری در پی اعتمادی به حقیقت کاپل : ویمین ژانر: امگاورس/خانوادگی/اسمات روز های آپ: پنجشنبه ها