چند بار پلک زد تا دید تارش شفاف بشه با باز کردن چشاش تهیونگ رو دید که روی تخت کنارش خوابیده بود و موهای مجعدش به هم ریخته روی پیشونیش پخش شده بود چند لحظه کافی بود تا یادش بیاد که مرد معصومه توی خواب شب قبل چه بلایی سرش آورده، خواست بلند شه که حس کرد تمام پوست پشتش در حال کشیدگیه جای کمربندا خشک شده بود و با هر تکون خوردن شروع به سوزش میکرد.
انقدر روی تخت تکون خورد و نالههای ریزی کرد که تهیونگ بیدار شد و با دیدن تقلاهای پسر که میخواست روی تخت بشینه سمتش نیم خیز شد:
_همونجور بمون برات پماد بزنم
با شنیدن صدای بم و گرفته مرد سمتش چرخید و با شدت دستاشو پس زد:
_بهم دست.... آخ..... نزن
بدون توجه به تقلا های جیمین روی تخت خوابوندش و از روی میز کوچیک کنار تخت پماد رو برداشت تا به زخماش بزنه:
_آییییی.....نکن عوضی.....آخ...... من به کمک تو نیازی ندارم
تهیونگ خواست لحاف سفید رو از رو تنش برداره که پسر مانع شد و جیغ بلندی کشید:
_دست....نزن هیچی تنم نیستتتت....بگو عمه بیاد بزنه
پسر بزرگتر با حرص بهش نگاه کرد که چه جوری پارچه نازک رو دور خودش سفت نگه داشته:
_خجالت میکشی؟ تا دیشب که قرار بود زیر یه بیلیاقتی مثل خودت بری خجالت نداشت؟
جیمین با حرص جیغ کشید:
_درباره من درست حرف بزنننن
_می خوای چجوری حرف بزنم بگم آقا رو از کلیسا موقع راز و نیاز جمع کردم یا توی اتاقهای گند زده بار زیر دست و پاهای عیاشای شبیه خودش؟
امگا با حرفی که مرد زد کم آورد به هر حال که مرد درست میگفت با برداشته شدن لحاف از روش خجالت زده سرشو به روتختی زیرش فشرد و چشاشو بست دستای مرد روی زخمایی که خودش خالقش بود باعث سوزش و در عین حال آروم شدنش میشد؛با رسیدن دستهای بزرگ مرد به لپهای باسنش تکون خورد و از خجالت زبونشو گاز گرفت.
پسر بزرگتر با حس منقبض شدن بدن امگا زیر دستش خیلی زود دستاشو از اون قسمت برداشت تا بیشتر از این همسرشو معذب نکنه،کارش که تموم شد رفت بیرون تا امگا خودشو جمع و جور کنه.
با حس خالی شدن اتاق نفس عمیقی کشید و سرشو یکم بلند کرد:
_اووووووف
نمیدونست چیکار باید بکنه عملاً حتی نمیتونست تکون بخوره با حرص غر زد:
_عوضی آشغال.... خودش زده ناکارم کرده بعد روش پماد میزنه
تهیونگ واسه خودش صبحونه آماده کردو تا تهشو خورد،بعد هم بدون توجه به جیمین کتشو برداشت و از خونه بیرون زد.
YOU ARE READING
Fake Marriage:ازدواج سوری
Fanfictionپسری از جنس ضعف و بی کسی در مقابل مردی از جنس اصالت و قدرت ازدواجی سوری در پی اعتمادی به حقیقت کاپل : ویمین ژانر: امگاورس/خانوادگی/اسمات روز های آپ: پنجشنبه ها