كاغذ قبلي رو دوباره تا زد و دست دراز كرد و كاغذ تا خورده جديدي رو باز كرد و با دست خط خودش مواجه شد.
اشكاش رو با استين لباسش خشك كرد و سعي كرد متني كه نوشته رو بخونه.
« هيچكس زنده نيست؛همه مرده اند! »
همين شش كلمه كلي حرف توش بود و روش قطره هاي اشك افتاده بود و جاش خشك شده بود و كاغذ چروك بود.
لويي نفس عميقي كشيد و ادامه كاغذ كه دست خط عوض شده بود رو خوند.
با مداد زرد رنگي زير نوشته لويي خط كشيده شده بود و با مداد ابي اسموني متنش رو نوشته بود.
« نامهٔ اول
امروز نيومد پيشم،گفته بود يكم اينجا ميمونم و مياد ميبرتم خونه.
اينجا خيلي بده،هيچكس دوستم نداره؛همه بهم زل ميزنن هيچكس مثل تو من رو تماشا نميكنه!
ميبيني؟هيچكس مثل من تو رو بلد نيست!پس بيا دنبالم.
اصلا منو يادت هست؟يه هفته شد يك ماه و نيومدي.
معلومه كه منو يادت نيست!
يادت نيست كه وقتي گريه ميكردم موهامو ميريختم توي صورتم تا تو اشكامو نبيني.يادت نيست كه قهوه دوست نداشتم اما اون قهوه اي كه تو لبات بهش خورده بود رو با جون و دل ميخوردم.
يادت نيست كه من اهنگاي قديمي دوست نداشتم ولي بخاطر تو بهشون گوش ميدادم و هر بار برام تازگي داشتن.
يادت نيست كه هر كاري ميكردم تا لبخند روي لبات باشه حتي اگه خودم قلبمو با چسب وصله پينه كرده بودم.
يادت نيست كه چون قدم بلند بود هر دفعه بيرون بوديم و افتاب ميوفتاد روي چشماي قشنگت رو به روت مي ايستادم و نور رو برات سايه ميكردم تا اذيت نشي.
يادت نيست كه وقتي كار اشتباهي ميكردم از استرس خطاي كف دستم رو ميشمردم و تو دلت برام ضعف ميرفت.
نه،تو چيزي از من يادت نيست چون دوستم نداشتي و گذاشتي اينجوري اينجا بين ديوونه ها عذاب بكشم و قلبم رو له كردي و گفتي منم ديوونم و باورم شد!
اگه دوستم داشتي نميذاشتي انقدر گريه كنم و شبام رو با عكست يا تنها بخوابم.
دوستم نداري كه نميدوني قلبم برات داره ميسوزه و ميخوام گنجيشك بشم و بيام پيشت و تو نوازشم كني تا بهم يكم توجه كني.
دوستم نداشتي چون موقعي كه حرف ميزدم برات تو فقط ساكت ميموندي و كارات رو انجام ميدادي و اصلا باهام حرف نميزدي.
دوستم نداشتي كه بغلم نميكردي و نوازشم نميكردي و اين اخرا حتي بوسمم نميكردي و ميگفتي دهنم كثيفه.
در واقع تو اصلا منو هيچوقت دوست نداشتي و همه حرفات دروغ بود و من يه عروسك بودم كه توي دستاي تو بازيچه شده بود.
كاشكي يادت مونده باشه يسري چيزا رو.
كاشكي يادت مونده باشه دوستت دارم.
كاشكي يادت مونده باشه منو.به پرندهٔ آبي؛
- هريِ تو :) »
YOU ARE READING
To Blue Bird [L.S]
Short Story𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 || 𝐁𝐎𝐎𝐊 𝟐 𝐒𝐄𝐐𝐔𝐄𝐋 𝐓𝐎 𝐁𝐋𝐔𝐄 𝐂𝐎𝐋𝐃 𝐑𝐎𝐎𝐌 - پرسیدي چگونه دوستت دارم؛ گفتم پرندهاي عاشقم كه از برخورد گلولهاي به سینهام تا مرگ،بیشتر از چند ثانیه طول نمیکشد و همان چند ثانیه را به تو فکر خواهم کرد:) ...