با هر بار شنیدن صدای فریاد برادرش از پشت در چوبی و به دنبال اون دلداریهای مادر و پدرش انگشتهایی که کنار رونهاش مشت کرده بود، فشردهتر میشدن و کف دستهاش بخاطر فرو رفتن ناخنهاش تو پوستش میسوختن، پاهاش رو از شدت ترس به همدیگه چسبونده بود و زانوهای لرزونش اون رو یاد ساعاتی پیش میانداختن.وقتی که جونگمین رو بالای نردبون توی باغ تنها گذاشت تا خودش بره و از تو سبدهایی که با سیب پر شده بودن بهترین سیبها رو برای پای سیبی که میخواست بپزه، جدا کنه همون یک دقیقه غفلت برابر شد با به هم خوردن تعادل نربودن و افتادن برادر بیچارهاش روی زمین!
جونگکوک اون لحظه به شدت ترسیده بود و فقط با چشمهای گرد به جونگمینی زل زده بود که آرنج یه دستش رو گرفته و از شدت درد روی زمین به خودش میپیچید و فریاد میزد. قطعا اگه پدرش اون نزدیکیها نبود اون حتی نمیتونست به خودش بیاد و حالا که از شوک بیرون اومده و فهمیده بود چه اتفاقی برای برادرش افتاده از شدت غم و اضطراب دندون روی دندون میکشید و گریه میکرد.
لرزش چونه و به هم خوردن دندونهاش، جمع شدن شونههاش به سمت داخل تا جایی که درد کنه و سوزش چشمهاش بخاطر قطرههای شور اشک که روی گونههاش ردهای قرمز به جا میگذاشتن، هیچکدوم اینها وقتی که برادرش از شدت درد فریاد میکشید دست خودش نبودن.
"نه نه نــــه...! "
پشت بند اون فریاد بلند که در آخر به یه جیغ تبدیل شد پسرک مو فندقی تونست صدای جا افتادن یه استخون رو بشنوه!
تمام موهای تنش سیخ شد و با شوک به در بستهای زل زد که دیگه ازش صدای فریاد و گریه به گوش نمیرسید، خواست به جلو قدم برداره و برخلاف خواسته پدر و مادرش وارد اتاق بشه که ناخودآگاه پاهاش با شنیدن اون صدای آروم و خسته از پشت در، متوقف شدن و صاحب صدا نفهمید که چطور با همون چند کلمه دل بیقرارش رو آروم کرد:
"دیدی؟ بهت گفتم دردش فقط یه ثانیه است و بعدش تمومه! حالا دیگه همه چیز خوبه. فقط یه آمپول آرامبخش بهت تزریق میکنم تا راحت بخوابی. "
مخاطب اون جملات برادرش جونگمین بودن اما جونگکوک خودش رو باهاشون آروم میکرد و مطمئن بود برادرش بیحالتر از این حرفهاست که به اون حرفها توجه کنه وگرنه تا کلمه آمپول رو میشنید بدتر از جونگکوک پا به فرار میگذاشت و داد و بیداد میکرد.
YOU ARE READING
𝐉𝐢𝐤𝐨𝐨𝐤 / 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐎𝐧𝐞𝐬𝐡𝐨𝐭
Fanfictionوانشات و چندشاتی از کاپل جیکوک/کوکمین ⥢ میتونید با مراجعه به قسمت Summary هر نوشته، از ژانر و خلاصهاش مطلع بشید. ⥢ نویسنده در روند نوشتهاش بخاطر کاپل مورد علاقه شما، هیچ گونه تغییری ایجاد نخواهد کرد. ⥢ برای دریافت فایل پی دی اف در چنل دیلی نویس...