ساعت نزدیکای ظهر رو نشون میداد پسر با بیحالی چند بار مشتشو به چشاش فشرد و به سختی بازشون کرد چند بار پلک زد تا دید تارش شفاف بشه بلافاصله به کنارش نگاه کرد برخلاف همیشه اینبار همسرش زودتر بیدار نشده بود و تا الان کنارش خواب بود.
با دیدن بدنای لختشون که با روتختی نازکی پوشیده شده بود همه اتفاقات دیشب مثل یک فیلم از جلوی چشاش گذشت و باعث کش امدن لبای پسر به خنده و خجالت شد.
دستشو جلو برد و موهای به هم ریخته و فرفری همسرشو نوازش کرد،کی فکرشو میکرد این مرد ۴۰ سالشه وقتی خواب بود میشد معصومترین مرد دنیا؛ خواست به پهلو بچرخه که زیر دلش و کمرش تیر کشید و درد وحشتناکی از سر تا پاشو گرفت ،پسر جیغ کوتاهی کشید و چشای اشکیشو بست.
با ناله و تقلاهای پسر تهیونگ سراسیمه و ترسیده روی تخت نشست و به طرف امگای مچاله شده از درد برگشت:
_جیمین؟ چی شده؟
چند لحظه ثابت موند و کاری نکرد،با آروم گرفتن درد کمرش و هجوم خیل عظیمی از خجالت بهش سرشو زیر بالش فرو کرد و جواب مرد رو نداد؛ مرد با دیدن خجالت کشیدن یهویی همسرش تن سبک و لختشو بلند کرد و روی تن برهنه خودش گذاشت که جیمین سریع سرشو توی گودی گردن تهیونگ قایم کرد:
_صبح بخیر همسر کوچولوی ته
امگا خجالت زده سرشو بیشتر به گردن مرد فشرد که تهیونگ با خنده ادامه داد:
_چرا قایم شدی پس؟ خجالت میکشه این همسر من؟
_اوهوم
جیمین با صدای ضعیفی جواب همسرشو داد:
_آدم مگه از همسرش خجالت میکشه کی بود شب جیغ میزد من پسرت نیستم و همسرتم؟
پسر مشتی به سینه لخت مرد زد و با غرغر گفت:
_نگو خجالت میکشم
دستشو از لحاف رد کرد و مشغول ماساژ دادن کمر پسر شد:
_درد داری؟
_احساس میکنم کمرم میخواد نصف شه
سرشو از گردن پسر بیرون کشید و با حالت لوسی ادامه داد:
_تازهاشم دلم تیر میکشه
مرد نتونست در برابر کیوتی و لوسی پسر مقاومت کنه سرشو جلو برد و بوسه محکمی از لبای کبود پسر گرفت:
_ببخشید که اذیت شدی
جیمین لباشو آروم رو لبای مرد گذاشت و توی همون حالت لب زد:
_زیباترین شب زندگیم بود ممنون ازت
با تردید و حالی گرفته که از نگاه تیز تهیونگ دور نموند فاصله کمی ازش گرفت و به سینه مرد تکیه داد:
_فکر اینکه قبل من همه....همه این...این کارا رو با یونا تجر....
مرد عصبی از حرفی که شنید اخماشو توی هم کشید و با عصبانیت به پسر توپید:
YOU ARE READING
Fake Marriage:ازدواج سوری
Fanfictionپسری از جنس ضعف و بی کسی در مقابل مردی از جنس اصالت و قدرت ازدواجی سوری در پی اعتمادی به حقیقت کاپل : ویمین ژانر: امگاورس/خانوادگی/اسمات روز های آپ: پنجشنبه ها