سمت امگا که بدون هیچ پوششی روی آب خوابیده بود و نیم رخ زیباش با نور نقرهی ماه نمایان بود رفت؛ نگاه خیره و تیزی به سرتاسر بدنش انداخت که با مارکهای بنفش رنگی نقاشی شده بود؛ پسرش ازش دلخور بود و هیچ اعتنایی بهش نمیکرد، کنارش دراز کشید و توی چند ثانیه پسر رو روی خودش کشید.
جیمین که حضور و نگاه تیز مرد رو احساس کرده بود چشاش رو باز کرد و سعی کرد که از آغوش مرد فرار کنه تقلاهای امگا و سفت کردن دستهای بزرگ آلفا دور کمرش باعث شده بود چند لحظه برن زیر آب و لحظه بد بیان بیرون و عملاً دیگه از آرامش دریا خبری نبود و کشمکشهای زوج تازه دلباخته باعث شده بود آب دریا بیقرار و نابسامان بشه.
جیمین دستاشو روی سینه مرد گذاشت و با آخرین زوری که از خودش سراغ داشت بهش فشار آورد؛ تهیونگ زیر آب رفت و با پوزخند پسر لختِ چفت شده تو بغلشو با خودش زیر آب کشید و بلافاصله لباشو رو لباش گذاشت.
پسر مشتاشو یکی پس از دیگری به سینه مرد میکوبید و سعی میکرد که از آغوش گرم و بوسهی محشرش فرار کنه اما هر چقدر زور میزد بیشتر توی آغوش مرد فرو میرفت.
بعد از چند دقیقه با حس نفس تنگی و سوزش سینههاشون تهیونگ جاشو با جیمین عوض کرد و پسر رو همراه با خودش بالا کشید.
با جدا شدن لباشون از هم شروع کردن به نفسای عمیق کشیدن به هم خیره بودن و سینههاشون بالا و پایین میشد و دستای بزرگ مرد ستون تن ضعیف امگا شده بود.
جیمین اخماشو تو هم کشید و دوباره تقلاهاشو شروع کرد:
_به چه حقی منو بوسیدی؟
_به حقی که دارم
_مثلاً چه حقی؟
_حق همسر بودن
_همسر؟!کدوم همسر؟
تهیونگ چند بار به سینهاش زد و دستای امگا رو پشت کمرش قفل کرد:
_اینجاست
_هه...اینجا من یه مجسمه بیشتر نمیبینم
_مجسمه بودن یا نبودنشو بعدا بهت نشون میدم
_لازم نکرده
پسر رو بلندش کرد و از پشت دوباره بغلش کرد:
_پسر بد...چرا لخت شدی؟
_ولم کن...دوست دارم لخت شم....اصلاً دلم میخواد لخت بچرخم
_شما خیلی غلط اضافی میکنی
جیمین با آرنجش به شکم تهیونگ زد و خواست از کنارش بره که باز دستش گرفتار شد و برگشت سر جای اولش:
_به خاطر یه سکس که همشم واسه خاطر خودته داری لجبازی میکنی
_تو همش بهم زور میگی...
YOU ARE READING
Fake Marriage:ازدواج سوری
Fanfictionپسری از جنس ضعف و بی کسی در مقابل مردی از جنس اصالت و قدرت ازدواجی سوری در پی اعتمادی به حقیقت کاپل : ویمین ژانر: امگاورس/خانوادگی/اسمات روز های آپ: پنجشنبه ها