هر دو سرهاشون رو روی میز گذاشته، تو خواب عمیقی بودن و از اونجایی که یونا یه روزه تونسته بود توجه شیرینترین پسر کلاسشون( جونگکوک) و بقیهی پسرها رو واسه خودش کنه؛ بذر کینهای تو دل دخترها کاشته بود.
همین هم باعث شده بود که نه خودشون اونها رو از خواب بیدار کنن و نه به بقیه این اجازه رو بدن؛ مخصوصا دختر قلدر و پولدار کلاس که همه جلوش سر خم میکردن.
معلم هنوز چشمش به اونها نخورده بود؛ وگرنه با اخلاق مزخرفش و توجه خاصی که به کوک داشت، الان صدای داد و هوارش بلند شده بود.
یه گچ کامل و نو رو برداشت و به شکل زجر آور و صدا درار همیشگی، شروع به نوشتن کرد و با تصور کردن صورتهای جمع شدهی اونها، نیشخندی زد.
بعد دست از نوشتن برداشت و گچ رو سر جاش گذاشت، برگشت و در حالی که دستهاش رو میتکوند، کلاس رو از نظر گذروند و با دیدن چهرههای جمع شدهی دختر و پسرها از صدای کشیده شدن روی تخته، با لذت لبخند زد؛ اما لبخندش به کلی با دیدن ردیف آخر محو شد.
جئون جونگکوک که دانشآموز با نظمی بود، همراه دختر جدید کلاس، جرعت کرده و خوابیده بودن!
اخمهای معلم مثل پلاستیک خرید بد گره خورده، توهم رفت.
بعضی از دانشآموزها با دیدن واکنش معلم، عذاب وجدان کوچیکی گرفتن و تلاش کردن تا فاتحهای برای روح اون دو تا بفرستن.
زن نفس عمیقی کشید، خطکش چوبی رو به دست گرفت و بین میزها قدم زد.
صدای تق- تق کفشهاش، اندازهی صدای گچ رو تخته، رو روان بقیه خط مینداخت.
بالاخره به وسط اون دو میز رسید و صدای قدمهاش متوقف شدن.
با یه دست موهای مشکی کوتاه و لخت کوتاهش رو جمع کرد و از صورتش کنار زد؛ بعد با تمام توان خطکش رو روی میز کوبید.
صدای بلندش شونههای بقیهی رو لرزوند، جونگکوک رو از عالم خواب بیرون کشید و شوکی که بهش دست داد؛ اون رو روی زمین پرت کرد.
بر عکس اون؛ یونا خیلی خونسرد آروم، سرش رو از روی میز برداشت و با چشمهای خمار و بیحسش به روبهرو زل زد.
YOU ARE READING
Chapter1|Don't leave us hyung|KOOKGI
Romanceاسم: رهامون نکن هیونگ/ Don't leave us hyung. کاپل اصلی: کوکگی. کاپل فرعی: دو تا کاپل استریت داریم که پایان یکیشون زیادی دردناکه:) ژانر: انگست، هیجانی، عاشقانه و معمایی( کمی تخیلی). خلاصه: چی میشه اگه بتونی زندگی دوباره داشته باشی؟ یا از اون بهتر؛ چ...