part 8

87 21 9
                                    

سلام قشنگای من، یه چیزی ‌که گفتم باز هم براتون تکرار کنم، اینه که لطفا لطفا یا فیک رو به ریدینگ لیستتون‌ اضاف نکنید، یا اگر اضافه میکنید یه ووت هم محض رضای خدا بدین..مرسی ♡

در آغوش هم دراز کشیده بودن و از حس آرامشی که فقط با یک آغوش میتونستن از هم بگیرن، لذت میبردن. تهیونگ کمر جونگ کوک رو نوازش میکرد و جونگ کوک هم انگشتش رو روی بازوی تهیونگ گزاشته بود و اشکال نامفهوم میکشید‌.

بین تمام این اشکال نامفهموم، اسم عزیزترینش رو کشید که باعث خنده‌ی ریز تهیونگ شد .

_ کاری باهام داری عزیزم؟

جونگ کوک، گیج سرش رو از سینه‌ی تهیونگ جدا کرد :
_ ها؟!

تهیونگ خنده‌ی تو گلویی کرد :
_ اسممو روی بازوم نوشتی، چیزی میخوایی؟!

جونگ کوک که نمیتونست باور کنه تهیونگ متوجه‌ی این کارش شده بود، بهت زده لب زد :

_ چجوری فهمیدی!!
_ اوم خب .. یه رازه؟

جونگ کوک خجالت زده سرش رو پایین انداخت :
_ اهم... اشتباهی شد، نمیخواستم اسمتو بنویسم.

تهیونگ لبش رو به دندون کشید و وقتی آزادش کرد، سرش رو به پایین متمایل کرد و گازی از بینی قشنگ جونگ کوک گرفت .
جونگ کوک بخاطر حرکت غیر قابل پیش بینی تهیونگ بهت زده نگاهش کرد و از درد بینیش نالید :
_ آخخ..‌هییی این چه کاریه میکنی؟!

تهیونگ بعد از اینکه از بینی جونگ کوک جدا شد، روی پهلوش نیم خیز شد و خال روی دماغ جونگ کوک رو بوسه زد و بدون اینکه تکون بخوره، همونجا با لحن بم شده‌ش لب زد :
_ باید به این گاز گرفتن ها عادت کنی عزیزم، چند وقت دیگه بدنت جاش پره از این چیزا.

جونگ کوک باز هم خجالت کشید، هیچ  نمیتونست قبول کنه که چرا تهیونگ انقدر به دیدن قیافه ی قرمز شده از خجالت جونگ کوک علاقه داره که همش درحال خجالت زده کردنشه؟

جونگ کوک از گلوش صدایی خارج کرد و بعد توی جاش نیم خیز شد و نشست و تهیونگ هم وقتی دید جونگ کوک داره از جاش بلند میشه از روی
صورتش کنار رفت:

_آم من.. من میرم پیش جیمین، آره آره، جیمین کارم داره!

جونگ کوک سعی کرد از جاش بلند بشه و سریع از دست تهیونگ فرار کنه‌ اما تهیونگ دستش رو گرفت و سمت خودش کشید :

_ کجا میری عزیزم ؟ من که هنوز کاریت ندارم فقط خال بینیت رو بوسیدم ..

_ اهم... گفتم که میرم پیش جیمین ..

تهیونگ دوباره قبل از اینکه جونگ کوک بره اون رو کشید و اجازه رفتن و‌ بهش نداد :
_ با این وضعت کجا میخوایی بری ؟

ما هنوز حتی نمیدونیم چقدر گرگ ولگرد اون بیرونه و تو میخوایی اینجوری بری بیرون ؟
هیچ جا نمیری و توی همین اتاق میمونی تا زمانی که هیتت تموم بشه ..

Snuggle Night [ VKOOK ]Where stories live. Discover now