پ.ن: خب باید اعتراف کنم از همین پارت اول غمناک شروع شده این پارت موزیک بی کلام داره موزیک بی کلام Okiya Kamal رو با این پارت گوش کنید قشنگ حس و حالش درک میشه:(
__________________________همه چیز ناگهانی اتفاق افتاد...!
همه چیز خیلی سریع از چشمان او گذشت...!دود همه جا رو گرفته بود
سرش گیج میرفت
دیدش تار شده بود
چه بلایی بر سر خودش و خانواده اش اومده بود؟!
نمی دونست!چشمانش با او یاری نکرد و برهم افتاد
......
صدای آمبولانس بود؟
پس چرا احساس میکرد در سرش صداهای بلند و در هم پیچیده آژیر بود!چشمانش بلاخره باز شد
چرا او در ماشین ، در کنار خانواده اش نبود؟!
چرا با خانواده اش فاصله زیادی داشت؟!
چرا این همه آدم حتا خبرنگار اینجا بودن اما کمکی نمیکردن و فقط تماشاچی بودن؟!
چرا چند پلیس و معالج دور ماشین جمع شده بودن و در حاله کشیدن چیزی از توی ماشین پدرش بودن ؟
کلی چرا در افکار سر آسیب دیده شیائو جان پرسه میزد اما تنها بعد به دست آوردن هوشیاریش تیر سوم به مغزش نه بلکه به قلب و روحش نفوذ کرد
پلیس های امنیتی و آتش نشانی آنجا چه میکردن
[شخصیت پروتاگونیست 1 :شیائو جان 22 ساله با قد 176]
[شخصیت اصلی ثانویه1 : شیائو جونگ سه (پدر شیائو جان) 44 ساله]
YOU ARE READING
دریای من!🌊
Romance🌊رمان : 𝑴𝒚 𝒔𝒆𝒂! (دریای من!) 🌊کاپل : ییجان 🌊تایپ : ییبو تاپ 🌊ژانر : روانشناسی ، دارک ، عاشقانه ، رمانتیک ، خانوادگی ، هپی اند 🌊نویسنده : مهدیه 🌊رمان موقتی متوقف شده‼️ . . 🌊خلاصه ای کوتاه: شیائو جان پسری 22 ساله دانشجوی پزشکی بعد فوت پدر و...