انقدر محو تماشاش بودم که نفهمیدم کی رسیدیم و رفتیم تو خونش خونش؟ واقعا مستم یعنی...؟ منو گذاشت روی مبل و خواست ی قدم دور بشه اما دستمو به کمربندش بند کردمو نگهش داشتم چرا داشت میرفت؟ نمیخوام! کشیدمش سمت خودم تا حدی که مجبور شد دستشو به پشتی مبل تکیه بده و روم خیمه بزنه سرمو بالا اوردمو همونطور که کمربندشو تو دستام داشتم به پوزخند شیطنت امیزش نگاه کردم آه خیلی... سکسیه... تا حالا از کسی انقدر خوشم نیومده بود اونم فقط توی یه دیدار یکم که گیجی منو تماشا کرد سرشو پایین اوردو شروع به بوسیدنم کرد حق با من بود شیرینه...~ بوسه ی ارومش کمکم خشن شد و شروع کرد به گاز گرفتن لبام هنوزم شیرین بود ولی طعم خون میداد دقیقا سلیقه من بود بهم مهلت همراهی نمیداد سلطه گر بودنشو دوست داشتم تا دهنمو باز کردم زبونشو هل داد و دهنمو پر کرد باهاش نتونستم دربرابر چنگ زدن تو موهای کوتاه مشکیش مقاومت کنم با چنگی که به موهاش زدم جری تر شدو جوری لبامو گاز گرفت که مطمئن بودم فردا کلش کبود میشه بعد چند دقیقه یکم فاصله گرفتو بهم اجازه ی نفس کشیدن داد هنوز لبامون چند میلیمتر از هم فاصله داشتن -اسمت... نمیدونم چرا اما حس میکردم مهمه اسمشو بدونم بالاخره باید یجوری صداش میکردم وقتی داشت... +کریستوفر... اسمم کریسه~ چه اسم قشنگی... زیرلب تکرارش کردم -کریس... شیفته نگاهم کرد +چطور همزمان انقد سکسی و کیوتی؟ ولی نزاشت چیزی بگمو دوباره به لبام حمله کرد نمیدونم چقدر مشغول بوسیدن بودیم اما مطمئنم که این خلسه حتی از ویسکیم بهتر کار میکرد نمیخواستم تموم شه اما با تموم شدن نفسم چاره ای جز فاصله گرفتن نداشتم میخواستم سرمو عقب ببرم که کریس فهمیدو سرجام نگهم داشت و به بوسیدنم ادامه داد بدنم داد میزد که به اکسیژن نیاز داره اما لبام باهاش موافق بودو میخواست بوسه تموم نشه کریس صبر کرد تا وقتی که تقلا کردنام شروع شد و اونموقع عقب کشید خیره به نفس نفس زدنام لبخند زدو چشماش روی بدنم پایین سرخورد و روی شلوارم متوقف شد +ببین اینجا چی داریم~ دستشو اروم زیر یکی از رونام سر دادو بالا کشیدش +از خفه شدن خوشت اومده~؟ کاش میتونستم یکاری کنم که دیگه لبخند نزنه... زیادی جذاب میشد وقتی انجامش میداد و من نمیتونستم از این شیفته تر بشم یکم رونمو توی دستش فشار داد که باعث شد لبمو گاز بگیرم چرا انقد لفتش میده؟؟ کمربندشو که هنوز تو دستم بود جلو کشیدم و همزمان که به شلوارش خیره شدم شروع کردم به باز کردنش حرکتی نمیکرد انگار اجازه داد کارمو ادامه بدم و فقط همچنان رونمو تو دستش میفشرد بالاخره که شلوارشو باز کردم خودمو جلو کشیدمو از روی شرتش زبونمو رو عضوش کشیدم نگاه خمارمو بهش دادم و دیدمش وقتی لباشو بهم فشار میداد که جلوی نالشو بگیره و با شهوت نگام میکرد معلوم بود انتظارشو نداشت اما من کل شب منتظرش بودم دوباره و دوباره زبونمو محکم روش کشیدم تا وقتی که کاملا هارد شدنشو حس کردم و صدای ناله ی کریسو شنیدم ناخوداگاه لبخند زدمو عضوشو بیرون اوردم و زبونمو اینبار روش کشیدم چشمام بسته بود اما میتونستم دست کریسو حس کنم که دور گردنم میپیچه همزمان با بردن عضوش توی دهنم و آه کشیدنش، فشار بیطاقت دستشو روی گردنم حس کردم که تلاش میکرد سریعتر کل عضوشو وارد دهنم کنه دربرابرش قدرتی نداشتم کل عضوش وارد دهنم شد و باعث شد ناله ی خفه ای از گلوم بیرون بیاد با برخوردش به ته گلوم چشام پراز اشک شد اجازه ی تکون خوردن بهم نمیدادو دستش هرلحظه بیشتر دور گردنم میپیچید نگاهش کردم داشت با لذت از بالا تماشام میکرد دست دیگشو از رونم جدا کردو با یه حرکت پیراهنمو باز کرد شوکه ناله ای کردم و بعد از اینکه بهم اجازه داد ازش فاصله گرفتم دوباره داشتم نفس نفس میزدم و بدنم کاملا داغ شده بود بهم فرصت نداد و کل لباسامو تو چندثانیه دراورد و انداخت یه گوشه و من نتونستم کاری جز تماشا کردنش بکنم...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
