3

327 35 0
                                    

کریس

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کریس

وقتی این پسر با چشمای خمار و پراز اشکش بهم خیره شد دیگه کنترل خودم غیرممکن شد
لباسشو باز کردم
با دیدن بدن سفیدش دیگه نتونستم لباس روی تنشو تحمل کنم
به محض اینکه ازم جدا شد کل لباسای تنشو بیرون کشیدم و چند ثانیه بهش خیره شدم
مثل نقاشی میمونه...
رو مبل خوابوندمش و دوباره روش خیمه زدم
دستام بدون کنترل روی بدنش حرکت میکردن وقتی که سرمو تو گردنش بردم تا از اونجا شروع به نقاشی روی بدن سفیدش کنم
ناله های ریز و گاه و بیگاهش بیشتر تشویقم میکرد تا گازش بگیرم و پررنگ تر بدنشو مارک کنم
کامل روش رفتم و با دستام روناشو بلند کردم
دیگه نمیتونستم صبر کنم
دستامو پایین سر دادمو به باسنش چنگ زدم و همزمان نیپیلشو گاز گرفتم و از ناله ی بلندش لذت بردم
خیلی حساس بود و این بازیمونو حتی جذاب تر میکرد
حالا گردن تا سینش پر از مارکای ریز و درشتی بود که من گذاشته بودم
اون مال من بود!
و این بیشتر خواستنیش میکرد
اروم کمربندمو دراوردمو دور گردنش پیچیدم
بوسه ارومی رو لبش گذاشتم و کمربندو تا جایی محکم کردم که برای نفس کشیدن لباشو از هم فاصله داد
+ممم اینطوری خیلی بهتره. منتظرم بمون باشه؟
خودمم از این حد بم بودن و داغی صدام تعجب کردم
اما از پسر روبروم کمتر از اینم انتظار نداشتم
یه بوسه ی دیگه روی لبای از هم فاصله گرفتش گذاشتمو رفتم توی اتاقم تا لوبریکانتو بیارم
درسته از درد لذت میبرد اما نمیتونستم بزارم اسیب ببینه
هنوز هیچی نشده حس مالکیت گرفتی روش؟
لبخندی زدمو برگشتم سمت مبل...
فقط دیدن این پسر توی این حالت باعث میشد هارد بشم
پوست سفیدش با کمر بندم دور گردنش تضاد خیلی سکسی ای اینجاد میکرد و لبای بازش ترغیبم میکرد که دوباره به خون بندازمشون
نزدیکش شدمو بین پاهاش روی مبل نشستم
دستمو روی عضو هارد شدش کشیدمو بدنشو با چشمام ورانداز کردم
با رضایت به جای مارکام نگاه کردم
+اینطوری خیلی بهت میاد
بطری لوبو کج کردمو روی عضوش ریختم و شروع کردم به مالیدنش با دست دیگم
خم شدمو دوباره لبای خواستنیشو بوسیدم
ازار دادنش برام لذتبخش بود، شاید چون خودشم ازش لذت میبرد برعکس بقیه
اینبار بخاطر کمربند زودتر نفس کم اورد و سرشو عقب کشید
اروم خندیدمو همزمان که انگشتای خیسمو به سوراخش میمالیدم نفس نفس زدنشو تماشا کردم
چرا انقدر صبور شده بودم؟
اکثرا همون اول میرفتم سراغ ب فاک دادنو کارو تموم میکردم
اما الان...
تماشا کردنش برام لذت داشت
میتونستم تا صبح فقط باهاش بازی کنمو تماشاش کنم
عضوم توی شلوار داشت میترکید و درد گرفته بود اما هربار به خودم میگفتم "فقط یکم دیگه" و ادامه میدادم
-هممم زودباش دیگه! منتظر چی ای..؟
با صدای خفه و خمار ی پسر روبروم به خودم اومدم و لبخند زدم
نگاهش دقیقا روی شلوارم بود
حتما میتونست ببینه چقدر هارد شدم
خم شدم و سرمو دوباره توی گردنش بردم
+چی میخوای؟
همونطور که نفس داغم روی گردنش وادارش میکرد ناله کنه زمزمه کردم
میدونستم چی میخواد
میتونستم ببینم که بیطاقت شده
اما میخواستم یکم بیشتر باهاش بازی کنم~

one-night-stay~Where stories live. Discover now