بعد از اینکه چمدوناشونو تو اتاق گذاشت دوباره به سالن برگشت و سمت جیمین حرکت کرد تا ته سان رو ازش بگیره:
_چرا نذاشتی تو کالسکه این همه مدت اذیت شدی
ته سان رو بغل پدرش داد و دستشو که به خواب رفته بود رو تکون داد:
_اوندفعه گذاشته بودم جیغ می کشید الانم خواستم بذارم ولی دوباره میخواست جیغ بکشه که برش داشتم
نگاهشو به پسر اخموی داخل بغلش داد و سرشو بوسید:
_چرا آباتو اذیت می کنی پسر؟
ته سان هم که انگار متوجه حرفاشون شده باشه نگاه اخموشو به جیمین داد و روشو برگردوند،جیمین و تهیونگ متعجب از حرکت پسر به هم نگاه کردن و زدن زیر خنده؛ انگار ته سان خیلی زود داشت بالغ میشد هم اینکه جثهاش هم از بردارش بزرگتر بود.
جیمین و ته سان منتظر بودن تا نوبتشون بشه برن حموم، به محض رسیدنشون وسیله های دم دستیو جمع کرده بودن تا بچه ها بهمشون نریزه با این حال کنترول کردنشون سخت بود، ته سان تو بغل جیمین ول میخورد و دستشو سمت وسیله های داخل کمد دراز میکرد.
با بیرون امدن تهیونگ و مین گی سمتشون رفت و بدون اینکه دست خودش باشه خیره بهشون زل زد که از نگاه تهیونگ دور نموند:
_جیمین؟
_وقتی اینطوری می بینمتون فکر می کنم خوشبخت ترین آدم روی کره زمینم
جیمینو سمت خودش کشید و بوسه طولانی رو پیشونیش گذاشت:
_همه اینا رو مدیون توام...ممنونم ازت
نگاه دیگهی به مین گی که با حولهی ست مشکی و لپای گل انداخته بغل تهیونگ بود و انگشتشو مک میزد کرد و قبل از اینکه جیغای ته سان شروع بشه سمت حموم رفت.
میزان دمای آب وان رو که تهیونگ براشون پر کرد بود رو چک کرد و همراه با ته سان واردش شد، برخلاف مین گی که تو آب ورجه ورجه میکرد ته سان خیلی آروم میشست و تا آخرش هیچ کاری نمیکرد به خاطر همین همیشه با آباش میومد هر از گاهی هم با ددیش میرفت.
لباسای بچه ها رو پوشوند و خودشو رو تخت انداخت:
_بلاخره میتونم دراز بکشم
با نیم نگاهی به جیمین که کنارش به پشت خوابیده بود دستشو گرفت و سمت خودش کشید:
_بیا اینجا پسر
جیمین از خدا خواسته چهار دست و پا سمت همسرش رفت و رو سینهاش دراز کشید و خودشو بهش مالوند و بینیشو وارد گردن خوش بوی تهیونگ کرد و نفس عمیقی کشید، تازه داشت چشاش گرم میشد که با قرار گرفتن چیز نرمی رو صورتش چشاشو باز کرد و با پای مین گی رو به رو شد،متعجب یکم سرشو بلند کرد و با مین گی مواجه شد که میخواست خودشو ما بین جیمین و تهیونگ قرار بده.
YOU ARE READING
Fake Marriage:ازدواج سوری
Fanfictionپسری از جنس ضعف و بی کسی در مقابل مردی از جنس اصالت و قدرت ازدواجی سوری در پی اعتمادی به حقیقت کاپل : ویمین ژانر: امگاورس/خانوادگی/اسمات روز های آپ: پنجشنبه ها