شاهزاده‌ای از یاد رفته.

56 8 0
                                    

آنچه در چپتر های پیش، گذشت:

ناکاجیما آتسوشی، برده‌ای که خاطره‌ای دقیق از زندگیش نداره، توسط سیاستمداری تحت عنوان آکوتاگاوا ریونوسکه، خریداری می‌شه. در همون حین که آکوتاگاوا، چویا و دازای درگیر شروع یک انقلابن، آتسوشی متوجّه راز عجیب عمارت آکوتاگاوا می‌شه. قبل از اینکه حتّی بتونه کشفش کنه، اوضاع پایتخت به هم می‌ریزه و مجبور می‌شه اونجا رو ترک کنه.
حالا بعد از دو سال، به اون عمارت برگشته.

***

درست مثل اوّلین بار حضورش در این شهر، بوی تند ماهی دماغش رو پر کرد. بیشتر از یک سال بود که رنگ و روی پایتخت رو ندیده و حالا که همراه با " پادشاه آلکا " و تمام شورشی‌هایی که تبعید شده بودن برمی‌گشت، هیجان زده و مضطرب بود. الکس شکست خورد. شکست خورد و فرار کرد؛ امّا احتمالی برای برگشت وجود نداشت. آلکا فیسلای، برادر کوچک‌تر الکس، امید جدیدی برای مردمی بود که در مشکلات متعدّدی به سر می‌بردن.
دو سال پیش، آکوتاگاوا اون رو همراه با چویا و دازای به شمال کشور فرستاد و خودش در پایتخت موند. در واقع فرصت این رو نداشت که خودش هم همراه باهاشون بره، رسالتی که روی دوشش بود تنها در پایتخت به سر انجام می‌رسید. به همین دلیل بیشتر از اون سه در خطر بود و با وجود اینکه آلکا پیروز شده بود، مدّت‌ها بود که کسی خبری ازش نداشت.
آتسوشی، شخصاً تحت نظر آلکا تعلیم دید. شاهزاده‌ای که حالا شاه بود، مهارت‌های رزمی و دفاعی رو آموزشش داد. سوادش رو بالاتر برد و تجربیاتش رو باهاش به اشتراک گذاشت. آلکا تبدیل شد به یک " استاد " و فردی با اطمینان برای آتسوشی. طبیعی بود که قصد کنه آتسوشی رو به عنوان فردی نزدیک کنار خودش نگه داره، هر چند که هنوز برای مقامی که می‌خواست بهش بده، تصمیمی نگرفته بود.
به محض خروج از کشتی، مردم دوره‌شون کردن و سرباز ها به سختی راه رو برای پادشاه باز کردن. آلکا سوار اسبی شد و پشت بندش، آتسوشی و چند تن دیگه از همراهانشون هم اسبی برای سواری پیدا کردن. جیغ و داد از روی خوشی خیابان‌ها و کوچه‌ها رو پر کرد. این شهر، حالا زنده‌تر از هر زمانی بود.
آتسوشی اسبش رو جلو برد و کنار آلکا ایستاد:

«قربان، می‌تونم قبل از اینکه به قصر بیام به جای دیگه‌ای برم؟»

لبخندی روی لب‌های پادشاه نشست.

«می‌خوای ریونوسکه رو ببینی؟ خوبه. برو دنبالش و همراه باهاش بیا. حضورش در پایتخت همیشه کمک بزرگی بود

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jun 18 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Natural | Shin SoukokuWhere stories live. Discover now